َ

َ

دیباچه


یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ[1] ای فرزند آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که اندام شما را می‎پوشاند و مایه‎ی زینت شماست و لباس تقوا بهترین است. این از آیات خداست؛ باشد که متذکر شده، پند گیرند. ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را فریب دهد، چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. پوشش از تن آنان برکند و قبایح آنان را در نظرشان پدیدار نمود؛ همانا که شیطان و بستگانش شما را می‎بینند، در صورتی که شما آنها را نمی‎بینید. ما شیطان را دوست‎دار آنان که ایمان نمی‎آورند، قرار دادیم.پیشینه‌ی حجاب و پوشش انسان به اندازه‌ی تاریخ آفرینش اوست. پوشش و لباس هر انسانی پرچم کشور وجود اوست. پرچمی که او بر در خانه‌ی وجودش نصب کرده است و با آن اعلام می‎دارد که از کدام فرهنگ تبعیت می‎کند؛ هم‎چنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویّت ملی خویش ابراز می‎کند؛ هر انسانی که به یک سلسله ارزش‎ها و بینش‎ها معتقد و دل‎بسته است، لباس متناسب با آن ارزش‎ها و بینش‎ها را از تن به در نخواهد کرد.[2] حجاب و پوشش بارزترین نشانه‌ی فرهنگی و نماد ملی است که به سرعت تحت تأثیر سایر پدیده‎های فرهنگی قرار می‎گیرد. 

دیباچه

یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ[1]
ای فرزند آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که اندام شما را می‎پوشاند و مایه‎ی زینت شماست و لباس تقوا بهترین است. این از آیات خداست؛ باشد که متذکر شده، پند گیرند. ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را فریب دهد، چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. پوشش از تن آنان برکند و قبایح آنان را در نظرشان پدیدار نمود؛ همانا که شیطان و بستگانش شما را می‎بینند، در صورتی که شما آنها را نمی‎بینید. ما شیطان را دوست‎دار آنان که ایمان نمی‎آورند، قرار دادیم.
پیشینه‌ی حجاب و پوشش انسان به اندازه‌ی تاریخ آفرینش اوست. پوشش و لباس هر انسانی پرچم کشور وجود اوست. پرچمی که او بر در خانه‌ی وجودش نصب کرده است و با آن اعلام می‎دارد که از کدام فرهنگ تبعیت می‎کند؛ هم‎چنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویّت ملی خویش ابراز می‎کند؛ هر انسانی که به یک سلسله ارزش‎ها و بینش‎ها معتقد و دل‎بسته است، لباس متناسب با آن ارزش‎ها و بینش‎ها را از تن به در نخواهد کرد.[2] حجاب و پوشش بارزترین نشانه‌ی فرهنگی و نماد ملی است که به سرعت تحت تأثیر سایر پدیده‎های فرهنگی قرار می‎گیرد.
هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم مشخص می‎گردد؛ چنان که استیلای فرهنگی و سلطه‎پذیری نیز، در اولین مرحله، از طریق تغییر در پوشش مردم چهره می‎نماید.
چون استعمار و استکبار نتوانست انقلاب اسلامی ایران را از راه نظامی مهار نماید، اکنون با تغییر تاکتیک و روش، تلاش می‎کند از طریق فرهنگی، آن را دچار استحاله و تغییر هویت نماید. یکی از روش‎های استکبار برای نفوذ فرهنگی، تشکیک و القای شبهه در مبانی دینی مردم است که طی چند سال اخیر شتاب بیش‌تری گرفته است.[3]
به اعتقاد ما چون دشمن به فرهنگ ما هجوم آورده است، باید به جهاد فرهنگی با آن برخیزیم؛ و جهاد فرهنگی، سربازانِ جان برکفِ جبهه‌ی فرهنگ و اندیشه‌ی دینی را به حضور در خط مقدم این جهاد مقدس فرا می‎خواند؛ از این رو، نگارنده با توجه به توانایی خود تلاش نموده تا در این جهاد فرهنگی شرکت نماید.
چون طرح نوشتار حاضر به صورت پاسخ‌گویی به پرسش‎ها و شبهات است؛ لذا مناسب است نخست به تفاوت «پرسش» و «شبهه» اشاره ‎گردد.
تفاوت ماهوی و اصلی پرسش و شبهه این است که معمولاً پرسش به قصد یافتن حق و حقیقت و با نیت صادقانه صورت می‎گیرد، ولی تشکیک و شبهه به قصد گم کردن حق و حقیقت و با نیت غیر صادقانه صورت می‎گیرد؛ از این رو عقل ‎و نقل، پرسش از افراد صاحب‎نظر و شایسته را می‎ستاید و به آن توصیه می‎کند؛ چنان که قرآن مجید می‌فرماید:
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[4] اگر نمی‎دانید از اهل ذکر (علما و دانشمندان) سؤال کنید.
هم‌چنین پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرموده‎اند:
العلم خزائن و مفاتیحه السؤال فاسئلوا رحمکم الله فأنه یوجر اربعة السائل و المتکلم و المستمع و المحب لهم؛[5] علم گنجینه‎هایی است و پرسش، کلیدهای آن؛ پس بپرسید آنچه را نمی‎دانید، تا مشمول رحمت خدا قرار گیرید. همانا چهار گروه در ضمن یک پرسش اجر و ثواب دارند: پرسش کننده، پاسخ دهنده، شنونده و دوست‌دار آن‌ها.
در مقابل پرسش‎گری به جا و شایسته، که به آن توصیه شده است، عقل و نقل، آلوده شدن به شبهات و وقوع در آن‌ها را امری مذموم و ناپسند می‎دانند؛ همان‎گونه که انسان از آلودگی جسمی دوری می‎جوید، باید از شبهات آلوده کننده‌ی روح و روان نیز اجتناب نماید:
ایاک و الوقوع فی الشبهات؛[6] بر حذر باش از قرار گرفتن در شبهه‎ها.
نه تنها انسان از وقوع در شبهه منع شده است، بلکه پس از وقوع در شبهات و آلودگی ذهن و دین، انسان به شبهه‌زدایی و پاک‌سازی مکلف شده است:
نزّهوا ادیانکم عن الشبهات وصونوا انفسکم عن مواقف الریب الموبقات[7]؛ دین خود را از شبهه‎ها پاک و خالص کنید و خودتان را از مکان‎های شبهه‎خیز و هلاک کننده حفظ کنید.
ارسله بالدین المشهور… ازاحةً للشبهات؛[8] امیرمؤمنان امام علی(ع) یکی از اهداف و رسالت‌های دینی پیامبر‎اکرم(ص) را از بین بردن شبهات ذکر کرده است.
در حدیثی درباره‎ی وجه تسمیه و علّت نام‎گذاری شبهه آمده است:
انمّا سمّیت الشبهةُ شبهةً لانّها تُشبّهُ الحق؛[9] شبهه را به این علت شبهه می‎گویند که حق نیست، ولی به حق شباهت دارد.
شبهه باطلی حق‎نماست که تناسبات جزئی و مقطعی در آن رعایت شده است؛ به گونه‎ای که جلوه‌ی تناسبات فرعی، چشم افراد دارای آگاهی اندک را خیره نموده، باعث می‎شود آن را حق بدانند؛ ولی به دلیل عدم رعایت تناسبات اصلی و محوری در حوزه‌ی باطل قرار دارد. میزان تأثیر شبهه به مقدار هماهنگی درونی و بیرونی آن بستگی دارد؛ هر چه شبهه به مرز حق نزدیک‎تر باشد، شمار بیش‌تری را گرفتار می‎کند و باعث اشتباه دیگران و در دام افتادن آنان می‎گردد.[10]
در سال‌های اخیر، روند شبهات درباره‌ی حجاب شدت یافته است. برای تصدیق این مدعا کافی است به مقالات مطبوعاتی و نمایه‌های آن مراجعه گردد. مطرح کردن شبهات فراوان در زمینه‌ی حجاب برتر به همراه عوامل دیگر؛ مانند ضعف اعتقاد و عدم شناخت کافی از حجاب اسلامی و ضرورت آن و... موجب افت روند استفاده از مصادیق حجاب برتر در جامعه شده است، که نتیجه‌ی اتخاذ روش تخریبی بعضی مطبوعات، رواج پوشش‌های نامناسب، مانند لباس‎های نازک، کوتاه و رنگین در بین دختران و زنان جوان در مقابل نامحرمان است؛
چون یکی از عوامل مهم سلامت روحی و روانی جامعه‌ی اسلامی، روی آوردن بانوان به مصادیق حجاب برتر است؛ لذا سعی نگارنده، پاسخ‎گویی به شبهات مهم درباره‌ی حجاب برتر است. سنگ بنای تمام مطالب طرح شده در نوشتار حاضر، این است که پوشش انسان، خصوصاً بانوان، دارای حداقل و حداکثر است؛ و از مجموع آموزه‎های اسلامی به روشنی استفاده می‎شود که اسلام مشوق و طرف‌دار حجاب و پوشش حداکثر برای زنان و دختران در مقابل نامحرمان است.
ادعای فوق با استناد به آیات و روایات، و حجاب و پوشش بیش‎تر و برتر فاطمه‌ی زهرا(س) به راحتی اثبات می‌شود. قرآن کریم می‎فرماید:
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛[11] و زنان سال‌خورده که از ولادت و عادت باز نشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند بر آنان باکی نیست، اگر اظهار تجملات و زینت خود نکنند که جامه‎های رویی خود نزد نامحرمان از تن برگیرند و اگر باز هم عفّت و تقوای بیش‌تر گزینند، بر آنان بهتر است.
در آیه‌ی فوق خداوند نخست به زنان سالمند اجازه داده است در مقابل نامحرم، بعضی لباس‎های رویی و بیرونی ـ که در روایت معتبر به جلباب (چادر) تفسیر شده است ـ[12] را از خود برگیرند؛ ولی در آخر آیه می‎‎فرماید: حتی اگر زنان پیر نیز در مقابل نامحرم، چادر خویش را بر زمین نگذارند و عفت ورزند، برای آنان بهتر است؛ بنابراین، از آیه‌ی مذکور به روشنی مطلوبیت حجاب و پوشش بیش‌تر، حتی برای زنان سالمند استفاده می‎شود، تا چه رسد به زنان و دختران جوان، که احتمال تعرض افراد لاابالی و فاسد نسبت به آنان بیش‌تر است، و به طریق اولی مطلوبیت حجاب و پوشش بیش‎تر برای آنان اثبات می‎گردد.
علاوه بر این، در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است:
یا ایها الناس اتخذوا السراویلات فأنها من استر ثیابکم و حصّنوا بها نسائکم اذا خرجن؛[13] ای مردم از شلوارها برای پوشش استفاده کنید؛ زیرا از پوشاننده‌ترین لباس‌ها هستند و زنان خود را هنگامی که از منزل خارج می‌شوند از طریق استفاده از شلوار حفظ کنید.
در روایت فوق عبارت «استرثیابکم و حصنّوا بها نسائکم اذا خرجن» به خوبی دلالت بر مطلوبیت پوشش کامل زنان در خارج از منزل می‎نماید.
علاوه بر این، امیرمؤمنان امام علی(ع) در روایتی، حجاب و پوشش کامل زنان را باعث حفظ عفت و پاکی آنان ‎دانسته‎ اند:
«ان شدة الحجاب ابقی علیهن».[14]
هم‌چنین قرآن کریم، استفاده از شکل‎های حجاب دارای پوشش بهتر و بیش‌تر، مثل خمار[15] (مقنعه) و جلباب[16] (چادر) را توصیه نموده است. فاطمه‌ی زهرا(س) نیز هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد، برای دفاع از فدک، از همین حجاب‎های قرآنی استفاده کرده‎اند.[17]
آنچه ذکر شد، شواهد و قراین مستحکم و روشنی است که مطلوبیت حجاب و پوشش اکثر و بیش‎تر را برای بانوان و دختران جوان اثبات می‎نماید.[18] با توجه به برخورداری حجاب و پوشش از مقدار حداقلی و حداکثری و مطلوبیت حجاب و پوشش اکثری، خصوصاً برای زنان و دختران جوان آشکار خواهد شد که دفاع از پوشش‎هایی، مانند لباس ضخیم، بلند و دارای رنگ سنگین، مقنعه، چادر مشکی و غیره در نوشته‎ی حاضر، به این دلیل است که این گونه لباس‎ها و حجاب‎ها، مصادیق و نمونه‎های حجاب و پوشش بیش‌تر و بهتر برای بانوان و دختران جوان در مقابل نامحرم به شمار می‎آیند.
همان خداوندی که برای مصون ماندن جسم از ورود میکروب‎ها در اعضای بدن انسان، حجاب‎ها و حفاظ‎های طبیعی، مانند پوست بدن، پلک چشم، و… قرار داده است، به عنوان طبیب روحانی، برای جلوگیری از آلودگی روح و روان انسان به گناه، و حفظ پاکی آن، حجاب‎ها و حفاظ‎هایی را به شکل دستورهای الهی و انجام واجبات و ترک محرمات قرار داده است.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است:
یا عبادالله انتم کالمرضی و رب العالمین کالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلم الطبیب و یداوی به لا فیما یشتهیه المریض و یقترحه الا فسلِّمو لله امره تکونوا من الفائزین؛[19] ای بندگان خدا، شما همانند انسان‎های بیمار، و پروردگار جهان همانند طبیب است، پس خیر و صلاح انسان‎های مریض در گوش دادن به علم و تدبیر طبیب است، نه پیروی از تمایلات و هواهای نفسانی و آنچه پیشنهاد می‌کند؛ متوجه و تسلیم دستور خدا باشید تا از رستگاران قرار گیرید.
تسلیم شدن در مقابل دستورهای خداوند به وجود آورنده‎ی حفاظ و لباس تقواست که بهترین لباس و پوشش درونی است:
وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ[20]
و بدون تردید، لزوم حجاب و پوشش، یکی از مهم‌ترین واجبات الهی برای زنان و تأمین کننده‌ی عفت و تقوای آنان است. تقوا در فرهنگ اسلامی یک حجاب و مانع درونی و باطنی در مقابل گناه است که آثار آن در رفتار ظاهری و بیرونی تجلی می‎یابد. تقوا والاترین ارزش اسلامی و ملاک سنجش ارزش انسان‎ها نسبت به یکدیگر است:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ[21]
چون تقوا دارای درجات و مراتب مختلف است، قرآن انسان‎ها را به کسب مراتب و درجات بالاتر آن تشویق نموده است:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ.[22]
اگر تقوا را دارای سه درجه‌ی «حداقل»، «حد وسط» و «حداکثر» بدانیم، از دو واژه‌ی «اکرم» و «اتقی» در آیه‌ی فوق، که افعل تفضیل‌اند، به روشنی استفاده می‎شود که در فرهنگ اسلامی، تحصیل حداکثر تقوا مطلوب است؛ بنابراین، نمی‎توان به حد متوسط تقوا راضی شد و افراط و زیاده‎روی در آن را مذموم دانست؛ زیرا برای رشد و تعالی، که به وسیله‌ی تقوا حاصل می‎گردد و هدف خلقت انسان است، نمی‎توان حد و مرزی را تعیین نمود؛ در نتیجه حجاب و پوشش زنان نیز از جمله اموری است که حداکثر آن مطلوب و راجح است؛ زیرا حجاب و پوشش نقش مهمی در ایجاد عفاف و تقوا دارد.
پس از توضیحات فوق که به منزله‌ی شالوده و سنگ بنای فصل‎های نوشته حاضر می‌باشد شایسته است توضیح مختصری درباره‌ی ویژگی‎های این اثر ارائه گردد.
ویژگی‎های نوشتار حاضر
1. برای پاسخ‌گویی به شبهات، از روش پرسش و پاسخ که در قرآن نیز فراوان به کار رفته،[23] استفاده شده است.
2. تاکنون درباره‌ی پاسخ‌گویی به شبهات و سؤالات حجاب، کتاب‌های بسیار خوبی، مانند کتاب ارزشمند مسئله‌ی حجاب استاد مطهری، نگاشته شده است؛ ولی چون گذشت زمان باعث می‌شود که درباره‌ی مسائل مختلف و از جمله مبانی دینی حجاب، پرسش‎ها و شبهات جدیدی مطرح گردد؛ از این رو، در این اثر پرسش‌ها و شبهات جدید حجاب مورد توجه قرار گرفته است. برای دست‌یابی به پرسش‎ها و شبهات نو، علاوه بر مراجعه به روزنامه‎ها و مجلات، که معمولاً منعکس‎کننده‌ی شبهات جدید و روزمره هستند، به کتاب‌هایی که به نحوی پاسخ شبهات حجاب را مطرح کرده‎اند نیز مراجعه شده است، تا از ذکر مطالب تکراری پیش‌گیری شود.
3. علاوه بر شبهه‎ها، بعضاً پرسش‎های مهم و متناسب نیز مطرح و پاسخ گفته شده است؛ البته با توجه به تفاوت ماهوی ذکر شده برای پرسش و شبهه، موارد آن دو به گونه‎ای متمایز شده ‎اند.
4. احتمالات مختلف هر پرسش و شبهه، تا حد مقدور، کالبد شکافی شده و پاسخ هر یک از آنها بیان گشته است، تا اولاً در ذهن مخاطب ابهامی نسبت به پرسش و شبهه‎ی طرح شده باقی نماند؛ و ثانیاً باعث افزایش دقت علمی و موشکافی مخاطبان و افزایش توان پاسخ‌گویی آنها در مواجهه با پرسش‌ها و شبهه ‎های دیگر گردد.
5. تمام شبهات، با ذکر مشخصات و سند و مدرک طرح شده است، تا برای افرادی که به دنبال کشف حقیقت‎اند، ولی تردید دارند که بعضی از مطبوعات در هجوم فرهنگی غرب، پایگاه دشمن قرار گرفته‎اند نیز آشکار گردد که چگونه امروز عده‎ای از طریق فرهنگی و با سلاح قلم و ابزار مطبوعات، مقاله و کتاب، قلب و ذهن پاک جوانان این مرز و بوم را با روش تبلیغات القایی منفی مورد هدف قرار می‎دهند و تلاش می‎کنند تا از طریق غذای روحی و فکری مسموم، مبانی فکری و عقیدتی آنها را متزلزل نمایند.
6. علاوه بر استفاده از تحلیل‎های عقلی، از ادله‌ی نقلی و آیات و روایات نیز فراوان استفاده شده است، تا هم کارآمدی و لزوم هماهنگی عقل و نقل در پاسخ‌گویی به شبهه‎ها، به طور عملی برای مخاطبان ترسیم شود، و هم جوانان عزیز از معارف نشأت گرفته از دو چشمه‌ی جوشان قرآن و حدیث، به طور گسترده سیراب شوند.
7. به دلیل ارتباط مباحث حجاب و پوشش با مباحث روان‌شناسی رنگ‌ها و روان‌شناسی لباس و تفاوت‎های روان‌شناختی زن و مرد، سعی شده با استفاده از برخی منابع مربوط، نادرستی عمل بعضی از مطبوعات شبهه‌افکن که قصد دارند با دادن آب و رنگ علمی به بعضی از شبهات، حجاب برتر را مخدوش کنند روشن گردد.
8. چون بخش زیادی از شبهات حجاب در سال‌های اخیر، مربوط به مصادیق حجاب برتر، مثل مقنعه، چادر و مخصوصاً چادر مشکی بوده است، از این رو طبیعی است که قسمت فراوانی از مطالب این کتاب، به ویژه فصل‌های دوّم، سوم و پنجم در دفاع از مصادیق حجاب برتر، مثل مقنعه، چادر و چادر مشکی و اثبات مطلوبیت و برتری این‌گونه حجاب‌ها با ادله‌ی عقلی و نقلی فراوان باشد.
9. یکی از یافته‌های پژوهشی جدید این اثر، بحث از هم‌گرایی و مشابهت‌های بسیار نزدیک چادر مشکی با جلباب قرآنی است. نگارنده در ضمن تحقیق و پژوهش درباره‌ی جلباب قرآنی، به قراین و شواهد متعددی دست یافته است که حاکی از شباهت‌های بسیار نزدیک چادر مشکی و جلباب قرآنی است.
10. سطح مطالب کتاب به گونه‌ای است که دانش‌آموزان دختر مقاطع راهنمایی و دبیرستان می‌توانند از آن استفاده کنند.
در پایان یادآور می‌شوم؛ چنانچه این نوشتار تأثیر مطلوبی در مخاطبان داشته باشد به برکت همراهی آن با کلمات نورانی قرآن و احادیث اهل‌بیت(ع) است و اگر تأثیر نامطلوبی داشته باشد به خاطر ضعف علمی نگارنده است؛ چون طبیعی است که آثار علمی افراد عادی غیر معصوم، کم و بیش دارای اشکالات و نواقصی است؛ بنابراین، از خوانندگان ارجمند تقاضا دارم ما را از لطف خود محروم ننمایند و اشکالات و نواقص این اثر را متذکر شوند، تا در چاپ‌های بعدی مورد توجه و استفاده قرار گیرد.
حسین مهدی‎زاده
دی‎ماه 1381
--------------------------------------------------------------------------------

پی نوشتها

[1] . سوره‎ی اعراف (7)، آیه‎ 26 ـ 27.
[2] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 40.
[3] . برای آگاهی از افزایش حجم کمی و کیفی شبهات در چند سال اخیر ر.ک: آزادی یا توطئه، (نگاهی به کارنامه‌ی مطبوعات شبهه افکن).
[4] . سوره‌ی نحل(16)، آیه‌ 43.
[5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 330. واژه سؤال.
[6] . آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 72، ح 1082.
[7] . همان، ص 73، ح 1085.
[8] . نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه‌ی دوم، ص 46.
[9] . آمدی، همان، ص 72، ح 1083.
[10] . علی اکبر نصرتی، سحر شبهه، ماه‌نامه‌ی اطلاع رسانی مبلغان، شماره‌ی 3، مهر ماه 1377، ضمیمه‌ی بصائر، ویژه‌ی خبرگان سوم، ص 149.
[11] . سوره‌ی توبه (9)، آیه‌ی 60.
[12] . عن ابی عبد الله علیه السلام قال: القواعد من النساء لیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن. قال: تضع الجلباب وحده. حر عاملی، وسائل‎الشیعه، ج 14، ابواب مقدمات نکاح، باب 110، حکم القواعد من النساء، ص 147، حدیث 3. درباره‌ی مفهوم جلباب و هم‌گرایی و شباهت بسیار نزدیک آن با چادر در فصل دوم به طور استدلالی بحث خواهد شد.
[13]. محمدی ری‌شهری، میزان‌الحکمه، ج 2، ص 259، واژه‌ی حجاب.
[14] . نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، نامه‌ی 31.
[15] . سوره‌ی نور (24)، آیه‎ی 31. (وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ).
[16] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59. (یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ).
[17] . طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص97 – 98. (لاثت خمارها علی رأسها واشتملت بجلبابها).
[18] . علاوه بر ادله‎ی مذکور، در لابلای اثر حاضر با شواهد و قراین زیادی که اثبات کننده‎ی مطلوبیت حجاب و پوشش بیش‎تر برای بانوان در مقابل نامحرم است آشنا خواهید شد.
[19]. محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، ج1، ص 313، به نقل از مجموعه‌ی ورّام، ج2، ص 117.
[20] . سوره‌ی اعراف (7)، آیه‌ی 26.
[21] . سوره‌ی حجرات (49)، آیه‌ی 13.
[22] . سوره‌ی آل عمران (3)، آیه‌ی 102.
[23] . در قرآن کریم، علاوه بر موارد فراوانی که به طور ضمنی، از روش پرسش و پاسخ استفاده شده، در پانزده مورد نیز به طور صریح از روش پرسش و پاسخ استفاده گردیده است. در این موارد، عبارت «یسئلونک» حاکی از پرسش دیگران از پیامبر اکرم(ص) و کلمه‌ی «قل» مبیّن پاسخ آن پرسش‎هاست؛ مثل «یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی»: سوره‌ی اسراء (17)، آیه‌ی 85.

 


منبع مطلب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد