ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
عفت و پاکدامنی، برازنده ترین زینت زنان، و گرانبهاترین گوهر برای آنان است. زینب (س) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، پدری که فرمود: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا، از پاداش عفیف پاکدامنى که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمىگردد، بزرگتر نیست. عفیف پاکدامن، فرشتهاى از فرشتهها است».[۱]
یحیى مازنى روایت کرده است: مدّت ها در مدینه در خدمت حضرت على (ع) به سر بردم و خانهام نزدیک خانه زینب دختر امیر المؤمنین (ع) بود، به خدا سوگند هیچگاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامى که مىخواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا (ص) برود، شبانه از خانه بیرون مىرفت، در حالى که حسن (ع) در سمت راست او و حسین (ع) در سمت چپ او و امیر المؤمنین (ع) پیش رویش راه مىرفتند. هنگامى که به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیک مىشد، حضرت على (ع) جلو مىرفت و نور چراغ را کم مىکرد. یک بار امام حسن (ع) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود: مىترسم کسى به خواهرت زینب (س) نگاه کند.[۲]
زینب کبری (س) عفت خویش را حتی در سخت ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام، سخت بر عفت خویش پای می فشرد. مورخین نوشته اند: «او صورت خود را با آستینش می پوشاند؛ چون روسریش از او گرفته شده بود».[۳]
شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و می گوید: «زینب تمامی آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافه ای برداشت که از خانه اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را (در اسارت) با دست راست می پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند می کرد، از دست چپ هم بهره می برد».[۴]
آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که «ای پسر آزاد شده های (جدمان پیامبر اسلام) (ص)، آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا (ص) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورت های آنان را آشکار ساختی».[۵]
[۱]. سید رضی، نهج البلاغه، دشتى، محمد، ح ۴۷۴، ص ۷۴۱، مشهور، چاپ اول، قم، ۱۳۷۹ش، «وَ قَالَ (ع): مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَه».
[۲]. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده، سید حسن، ص ۸۶۳، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۳]. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۱۵۶، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش، بعضی از اهل تحقیق در معنای این جمله «دخلت زینب علی ابن زیاد و هی تستر وجهها بکمّها (لانّ قناعها قد اخذ منها)» گفته اند: جهت پوشاندن صورت به آستین، همانا عدم تحمل دیدن دشمنان برادر خود حسین (ع) بوده نه این که آن حضرت صورت مبارکش باز بوده، علاوه «قناع» پارچه ای است که دور سر می پیچند و ربطی به طرف صورت ندارد که به واسطۀ بردن آن بی روپوش بماند.
[۴]. سایت حوزه نت، «ورثت زینب من امها، کل الذی جری علیها و صار، زادت ابنه علی امها، تهدی من دارها الی شر دار، تستر بالیمنی وجوها فان، اعوزها الستر تمد الیسار».