َ

َ

قافله سالاری حضرت زینب در عصر عاشورا

تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکر مؤنث است. حادثه ای است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند، ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش. معجزه اسلام اینهاست، می خواهد دنیای امروز بپذیرد، می خواهد نپذیرد، آینده خواهد پذیرفت. امام حسین (ع) اهل بیت خودش را حرکت می دهد برای اینکه در این تاریخ عظیم، رسالتی را انجام دهند، برای اینکه نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند با قافله سالاری زینب، بدون آنکه از مدار خودشان خارج بشوند. از عصر عاشورا، زینب تجلی می کند. از آن به بعد به او واگذار شده بود. رئیس قافله اوست، چون یگانه مرد، امام سجاد (ع) است که در این وقت به شدت مریض است و احتیاج به پرستاری دارد تا آنجا که دشمن طبق دستور کلی پسر زیاد، که از جنس ذکور اولاد حسین هیچکس نباید باقی بماند، چند بار حمله کردند تا امام زین العابدین را بکشند ولی بعد خودشان گفتند «انه لما به» این خودش دارد می میرد (بحار الانوار ج 45 ص 61، اعلام الوری ص 246، ارشاد شیخ مفید ص 242) و این هم خودش یک حکمت و مصلحت خدائی بود که حضرت امام زین العابدین بدین وسیله زنده بماند و نسل مقدس حسین بن علی باقی بماند. یکی از کارهای زینب، پرستاری امام زین العابدین است 

ادامه مطلب ...

تعالی روحی و شخصیتی حضرت زینب بعد از واقعه کربلا

در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش حضرت زینب بود. راستی که موضوع عجیبی است، زینب با آن عظمتی که از اول داشته است و آن عظمت را در دامن حضرت زهرا و از تربیت علی (ع) بدست آورده بود، در عین حال زینب بعد از کربلا، با زینب قبل از کربلا متفاوت است، یعنی زینب بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشتری دارد.ما می بینیم در شب عاشورا، زینب یکی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد، یکبار آنقدر گریه می کند که بر روی دامن حسین بیهوش می شود و حسین (ع) با صحبتهای خود زینب را آرام می کند. «لا یذهبن حلمک الشیطان؛ خواهر عزیزم! مبادا هوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید» (بحارالانوار، ج 45، صفحه 2 و ارشاد شیخ مفید، صفحه 232 و اعلام الوری، صفحه 236). وقتی حسین (ع) به زینب (س) می فرماید  

ادامه مطلب ...