ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
راهکار این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن
کریم این است که زن باید کاملا درک کند، حجاب او تنها مربوط به خود او نیست
تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم. حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد
بگوید من راضیم. حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت
بدهند. حجاب زن، حقی الهی است؛ بنابراین، میبینید در جهان غرب و کشورهایی
که به قانون غربی مبتلا هستند، اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت
داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام میکند، ولی در اسلام این چنین
نیست.
حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش است.
همه
اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به
عنوان حق الله مطرح است و خدای سبحان، زن را با سرمایه عاطفه آفرید که
معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد.
اگر جامعهای این درس رقت و
عاطفه را ترک کرد و به دنبال غریزه و شهوت رفت، به همان فسادی مبتلا میشود
که در غرب ظهور کرده است؛ بنابراین، کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب
رضایت دادم.
از اینکه قرآن کریم میگوید هر گروهی، اگر راضی هم
باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم میشود عصمت زن،
حق الله است و به هیچ کسی ارتباط ندارد.
قهرا همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و به ویژه خود زن، امین امانت الهی هستند.
زن
به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است؛ یعنی این مقام، این حرمت و
حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده این حق من را تو
به عنوان امانت حفظ کن.
آنگاه جامعه به صورتی درمیآید که شما در
ایران میبینید. جهان در برابر ایران خضوع کرده است، زیرا در مسأله جنگ تا
آخرین لحظه، صبر کرد و کاری که بر خلاف عاطفه و رقت و رأفت و رحمت باشد،
انجام نداد؛ با این که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونی، کشتار
بیرحمانه بیگناهان و غیر نظامیها را مشروع کردند.
جامعهای که
قرآن بر آن حاکم است، جامعه عاطفه است و سرش این است که نیمی از امور جامعه
را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادران هستند.
چه بخواهیم، چه
نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم، اصول خانواده درس رأفت و رقت میدهد و
رأفت و رقت در همه مسائل کارساز است؛ بنابراین، در هر بخشی و هر بعدی از
ابعاد برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست، منتها باید
اندیشهها قرآن گونه باشد؛ یعنی همانگونه که قرآن بین کمال و حجاب و
اندیشه و عفاف جمع کرد، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع کنیم؛
یعنی عظمت زن در این است که:
«أن لا یرین الرجال ولا یراهن الرجال؛ نبینند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند».
اگر
کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است ـ معاذالله ـ حجاب را یک بند
بنداند و حال اینکه قرآن کریم وقتی مسأله لزوم حجاب را بازگو میکند، علت و
فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان میفرماید:
«ذلک أدنی أن یعرفن فلا
یؤذین؛ برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نشوند»، چرا که آنان تجسم
حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
بر پایه مطالب گفته شده،
مرد و زن در معیارهای اصلی همتا هستند و یک سلسله مسئولیتهای اجرایی برای
مرد است که اگر انجام ندهد، باید وزر آن را تحمل کند؛ بنابراین، نتیجه
میگیریم که اولا آن تهمتهایی که به اسلام زده و میگویند که اسلام نیمی
از جامعه را از بسیاری از حقوق محروم کرده است، نارواست.
دوم آن که
این تعصبات و رسوم جاهلی که از دیرباز در فرهنگ جوامع اسلامی رواج پیدا
کرده که از زن به عنوان مظهر ضعف و زبونی یاد میکنند، باید زدوده شود.
سوم
این که اگر کسی احساس میکند زن نباید از علوم و مسائل تربیتی و مانند آن
که خدمات قابل عرضهای به جامعه ارائه میدهد استفاده کند، باید از این
اعتقاد صرف نظر کند و علاقهمند باشد زن همتای مرد در این علوم و معارف
بار یابد و به جامعه خدمت کند، مگر جایی که به طور استثنا وظیفه مرد قرار
گرفته است.
چهارم، جمله «عاشروهن بالمعروف» اختصاصی به مسائل داخل
منزل ندارد، بلکه در کل جامعه هم جاری است و مسأله پنجم این است که زن در
برابر مرد، غیر از زن در مقابل شوهر است؛ یعنی زن در مقابل شوهر باید تمکین
کند، ولی زن در مقابل جامعه، مثل فردی از افراد جامعه است و این چنین نیست
که باید اطاعت کند و در مسائل خانوادگی هم میبینیم که گاهی زن قوام و
قیوم است و مرد باید پیروی کند، همچنان که پسر باید از مادر اطاعت کند ولو
در حد بالایی از تخصصهای علمی باشد.
در پایان هرچند هنوز شبهاتی در مسأله برابری زن و مرد قابل طرح است، لیکن با توجه به اصول کلی یاد شده و آشنایی با خطوط اصیل نظام ارزشی در اسلام و تبیین محور سعادت و شقاوت، پاسخ آنها روشن خواهد بود».