حجاب بهترین حافظ و حصاری است که زن را از خطر بیگانه حفظ می کند و پوشیده بودن زن در جامعه نه تنها موجب تقویت بنیان خانواده است بلکه سبب حفظ ارزش زن و جلوگیری از ابتذال و تباهی او نیز می باشد.
به گزارش ایونا، بدون شک در عصر ما
که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده اند و افراد غربزده ، بی
بند و باری زنان را جزئی از آزادی او می دانند، سخن از حجاب گفتن برای این
دسته ناخوشایند و گاه افسانه ای است متعلق به زمانهای گذشته، ولی مفاسد بی
حساب و مشکلات و گرفتاری های روز افزون که از این آزادی های بی قید و شرط
بوجود آمده ، سبب شده که تدریجاً گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود.
فلسفه حجاب امر مکتوم و پنهانی نیست زیرا:
1-برهنگی زنان که طبعاً پیامدهایی همچون آرایش و عشوه گری و امثال آن را به همراه دارد با تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجان های بیمارگونه، عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می گردد. مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده ، تا آنجا که گفته اند: « هیچ حادثه مهمی را پیدا نمی کنید مگر اینکه پای زنی در آن در میان است»
ادامه مطلب ...
ثروتمندترین دختر ایران شهربانو بود که در ناز و نعمت بزرگ می شد ولی عفت و پاکدامنی و نجابت خویش را حراج نمی گذاشت. او بهترین دختر ایران بود، زیباترین ، متملک ترین و نجیب ترین دختر ایران زمین بود.روزی او را دیدم که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید و زمان را شمارش می کرد تا لحظه خواب گردد. متعجب شدم چرا خواب ؟ از او پرسیدم که ای شهربانو چه شده که با این خوشحالی بی قرار خوابی ؟ گفت در عالم خواب بهترین خانواده روزگار به خواستگاریم آمده اند و مرا به عقد یکی از زیباترین ها که مرا انتخاب نموده است درآورده اند ، بیقرار اویم ، او فعلا نمی تواند در بیداری به دیدارم آید اما در عالم رویا به دیدنم می آید.این بود که او را 14 روز این چنین بیقرار می دیدم تا اینکه روزی شنیدم که قرار است عده ای از کشور مجاور به سرزمین من لشکر بکشند ، آن روز شهربانو را خوشحال تر از قبل دیدم ، متعجب شدم که در این اوضاع و احوال که همه مضطرب جنگ هستند چرا او باید از این اتفاق خوشحال باشد.
طاقت نیاوردم از او پرسیدم ، او گفت : در این جنگ برادر همسرم فرمانده سپاه است و من باید در زمره اسیران باشم تا در بیداری به وصال او برسم.از او پرسیدم او کیست که تو را ، نجیب ترین و پاک ترین دختر ایران زمین ، را بی تاب و بیقرار خویش ساخته است.او گفت او شاه جهان و شهزادبزرگ ، شهنشه جهان هستی می باشد که همتایش نیست. ادامه مطلب ...
و خداوند انسان را نیمی از جنس مرد و نیمی از جنس زن آفرید و فرمود: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ آن هنگام که حضرت حق، روح اشرف مخلوقات را در کالبد این آفریدهی شگرف میدمید، به هر نیم موهبتهایی بخشید و هر کدام را نسبت به دیگری نیازمند نمود. فرشتگان درگاه الهی مأمور شدند به اینکه خاک خلقت زن را بیشتر غربال کنند تا نرمی وجود او بیشتر شود. اما برای مرد اینچنین نبود، چون مرد باید با زبری روزگار روبرو میشد و اندکی ضمختی در وجودش لازم بود.
در بحث حجاب،بعضی از مخاطبان ترجیح می دهند که بگویند و بنویسند و بخوانند:بی حجابی زن از بی غیرتی شوهر اوست یا مثلا ای زن به تو از....و یا....، اما بسیاری از مخاطبان دیگر حوصله این حرفها را ندارند.این بدان معنی نیست که این حرفها لزوما بد است،ممکن است بعضی از این حرفها خوب و بعضی هم بد باشد.مسئله اینست که بسیاری از مخاطبان از کلیشه خسته اند.
حال اگر بنا باشد درباره حجاب کلیشه ای حرف نزنیم ، یاید اول طرز تلقی ما نو شود.
مثلا اگر طرز تلقی ما از زن چنان باشد که نباید هیچ مرد نامحرمی او را ببیند، معلوم است که نمیتوانیم با دختر و زن امروز که وظایف اجتماعیاش کاملا با حضور پررنگش در جامعه آمیخته شده، به درستی سخن بگوییم.
از میان انواع زبانها برای بیان این نوع موضوعات، زبان هنر از همه نیرومندتر و مفیدتر است؛ زیرا به فطرت آدمی بسیار نزدیک است.
ادامه مطلب ...پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، غیر از قیمت مادی اش، ارزشی ندارد، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، ارزشمند می شود.
پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، نشانه ی چیزی نیست، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، نشان دین و ملیت اوست.
پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، حرفی برای گفتن ندارد، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، سرشار سخن از باور و اعتقاد او می شود.
پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، آرمان خواهی را نشان نمی دهد ، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، آرمانی بلند را فریاد می کند
نمی دونم تا حالا نیش زنبور رو چشیدی یا نه؟
وای که چقد درد و سوز داره دور از جونتون. یادمه یه روز که عطر گل محمدی زده بودم متوجه شدم یه زنبور دور و ورم می پلکه ! این دیگه از کجا پیداش شد،چند بار خواستم دورش کنم اما نمی شد از سماجتش کفرم داشت در میومد ،
بعد از کلی تلاش یه دفعه نکته ای به ذهنم خطور کرد که تقصیر خودم بوده! چرا؟
چون من عطری زده بودم که اونو تحریک کرده بودو هوسش رو بدون اینکه بفهمم به هیجان آورده بودآخه معلوم بود که زنبور عاشق گل وعطر و من با زدن عطر توجهش رو جلب کرده بودم خلاصه زنبور بود و عشق بازی با من !منم که حوصله اداهاشو نداشتم و از این جلف بازیهاش به تنگ اومده بودم سعیمی کردم از خودم دورش کنم... تو همین گیر و دار آخ سوختم..........!!! آره
نیش عاشقانه زنبور بود که به بالای ابروی چشمم خورد و بعد یه قلمبه بزرگ
بالای ابروم ....مُردم از درد .....این هم سزای تحریک کردن زنبور...به قول خدا جون : آنچه از بدی به تو می رسه از خودته
- حالا حرفم اینه...حرفم با تو ، دوستم، آبجی ام، خواهرم...اگه ادکلنی زدی یا خودت رو مثل گلی آرایش کردی و موهاتو انداختی بیرون و بیرون رفتی یقین بدون که پسرها و مردهایی رو به هوس میندازی پسرهایی که چه بسا ممکنه از اخلاق و منش و...اونا متنفر باشی
ادامه مطلب ...
تا حالا فکر می کردم من و حجاب من فقط دستمایه ائمه جمعه و حاکمان است که هر وقت بحثش شروع شد فریاد واسلاما می دهند و من و حجاب مرا عامل رسیدن به خدا می دانند .
یا نه از آن ورتر می روند و من و حجاب مرا عامل عقب ماندگی می دانند و برای طی کردن هر چه تندتر شاهراه مدرنیته، روسری از سرم می کشند و" کلاه بر سرم" می گذارند.
حالا می بینم هم جنسانم دست به قلم برده اند. مقالات نوشته اند. سخنرانی ها کرده اند. به سمینارها رفته اند و باز از من و حجاب من گفته اند.
شادمانی کرده اند که باد به لابلای گیسوانشان رفته و در شادی مستانه این همه سرور، روسری به آب سپرده اند و حالا دیگر خیلی روشن شده اند.
من هم تکه روسری گل گلی ام را از کودکی می شناسم. وقتی برای اولین بار عمه خانم که تنها حاج خانم فامیل بود باعتاب مادرم را به کناری کشاند و نهیبش زد که دخترک با گیسوی بافته اش با دو روبان توپ توپی با پسر عمه ها بازی می کند و می خندد!!
ادامه مطلب ...
همه چیز از یک روز عادی شروع میشود. بعد از ظهری معمولی. یک فنجان چای دستهدار. توی اتاق. پشت میز کامپیوتر.
به بهانه یک سرچ ساده و یا چک کردن ایمیل و یا سرزدن به یکی دو سایت خبری و یا هر چه هست... نتگردی از همان جا آغاز میشود.
اوایل خیلی طول نمیکشد. یک ربع یا نهایت نیمساعت. جذابیت آن چنانی هم ندارد، ولی توی بعد از ظهرهای دیگر چیزهای جدیدتری کشف میشود.
مثلا یک سایت جالب که پر از مدل مو و لباس است، یا آن یکی که کلی طالع بینی و تستهای روانشناسی دارد و یک چیز خیلی هیجان انگیزتر به اسم «وبلاگ!»
وبلاگ، دنیایی با هزار رنگ و هزار شکل. از موضوعات شخصی و درسی گرفته تا سیاست و بهداشت و فرهنگ و دین و الی آخر. یک بعد از ظهر خاص، ساعتها میگذرد بی آنکه متوجه باشیم زنجیروار چند تا وبلاگ را دوره کردهایم.
شب همان روز با خودمان فکر میکنیم چه خوب است اگر ما هم یک وبلاگ داشته باشیم.
جایی برای حضور مجازی و اعلام «بودن» در ناکجا آباد اینترنت. یک جایی برای خود خودمان. بدون آدمهای واقعی دور و بر. بدون مزاحم. یک حس ظریفی در وجودمان شروع میکند به رشد کردن. تمایل به کشف دنیای جدید سرتاسر فکر و ذهنمان را پر میکند و فردای آن روز یک آدرس با سه تا دبلیو و یک پسوند دات نقطه چنین بلاگ، مال ماست.
ادامه مطلب ...بعد از مدتها میخوام به بهانه این ایام آپ متفاوتی داشته باشم..امروز میخوام راه و رسم فاطمه شدن رو با هم یاد بگیریم.امید است مورد قبول واقع شود.در ضمن در اینجا از تمامی دوستانی که در این مدت نسبتا طولانی یار همیشگی بوده و مطالب را دنبال کرده اند نهایت تشکر و قدردانی را دارم.
بی مقدمه میرم سر اصل مطلب:
شاید تو خیلی از جاها شنیده باشید و یا خونده باشید که الگوی ما حضرت فاطمه است!!
باید بگم که الگو پذیری ما از حضرت فاطمه(س) فقط یه ادعاست و در عمل اکثر ما پیاده ایم! اشکال کار اینجاست که معصوم بودن و دختر پیغمبر بودن ایشون مانع و (بهونه ی ) پیروی نکردن از ایشونه!
نکته اول: اگه کسی که تو کنکور اول شده یه دفعه باهات تماس بگیره و بگه میخوام راه و راز اول شدنم رو بهت بگم تا تو هم موفق بشی چیکار میکنی؟ میدونم هیچ کدوم از ما این ادامه مطلب ...
تعداد زیادی از بیمارن سرطانی از آمریکا، فرانسه، ایتالیا و غیره که پیش من آمدند و با این داروی جدید بهبود یافتند یا درمان شدند، مدتی بعد به دین مبین اسلام گرویدند زیرا به دلیل مسلمان و محجبه بودن بنده، دین مرا عامل اصلی شفا گرفتنشان میدانستند.
خانم «جمیله سوکی» یک پژوهشگر الجزایری است. او حدود 20 سال بود که مشغول انجام تحقیقات و پژوهش برای تولید دارویی گیاهی در زمینه درمان سرطان بود. وی در نهایت چند ماه پیش توانست به پیشرفتهای قابل توجهی در این کار دست یابد.
تیر ماه در تقویم ها روز حجاب و عفاف نام گرفته است اما بالاخره متولی این امر در کشور چه نهادی است؟وزارت کشور ،وزارت ارشاد یا نیروی انتظامی؟؟اگر ترویج عفاف و حجاب را بحثی فرهنگی بدانیم نهاد اصلی سیاست گذاری فرهنگی در سطح سیاست های اجرایی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
از وظایف این وزارت خانه، تنظیم سیاست های کلی فرهنگی، هنری و سینمایی کشور و ارائه ی آنها به مجلس شورای اسلامی است.
در مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد حجاب و عفاف که در سال ۸۴ به تصویب رسیده است ، بیشترین وظیفه ی تخصصی دستگاههای قانونگذار و اجرایی، به وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی اختصاص یافته و همین امر اهمیت این دستگاه نسبت به دیگر نهادهای مسئول در زمینه ی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب را نشان می دهد.
وظایف تخصصی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را می توان به دو بخش نظارتی و حمایتی تقسیم کرد:
ادامه مطلب ...
آن مرد و زن (پدر و مادرش) با زبان فرانسوی شروع به سر و صدا کردند؛ چرا دختر ما را مسلمان نموده اید؟ به او بگویید حجابش را بردارد.. سر و صدا باعث شد عده ای دور ما جمع شوند ...
به گزارش ایران پرس به نقل از مشرق، حجت الاسلام آقاتهرانی در یکی از خاطرات خود می گوید: یک روز جلوی در موسسه دختر خانم جوانی جلوی من را گرفت و اظهار داشت: می خواهد مسلمان شوم .