
آنچه که از موهبت حیا و عفت و
حجب در کاسهی دل زن ریخته شد بیش از مرد بود. به درون رگ مرد
نیز رشک و تعصب و غیرت تزریق شد. محبت، عشق، دلدادگی، وفاداری،
زیبادوستی و پاکدامنی نیز بین هر دو نیمه وجود بشر به یکسان
تقسیم شد...داستان خلقت: “و خداوند انسان را نیمی
از جنس مرد و نیمی از جنس زن آفرید و فرمود: فَتَبَارَکَ اللَّهُ
أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ …”آن هنگام که حضرت حق، روح اشرف
مخلوقات را در کالبد این آفریدهی شگرف میدمید، به هر نیم موهبتهایی
بخشید و هر کدام را نسبت به دیگری نیازمند نمود. فرشتگان درگاه الهی
مأمور شدند به اینکه خاک خلقت زن را بیشتر غربال کنند تا نرمی وجود او
بیشتر شود. اما برای مرد اینچنین نبود، چون مرد باید با زبری روزگار
روبرو میشد و اندکی ضمختی در وجودش لازم بود...باری تعالی زن را ریحانه خلق کرد و
مرد را عماد. زن را گلی برای مرد و مرد را ساقهای برای زن آفرید. زن
به مرد جلال و شکوه بخشید و مرد به زن راستقامتی و ایستادگی؛ و هر دو
مایهی آرامش هم شدند. زن رنگ شد و عطر شد تا مرد خواستنی و دیدنی شود
و مرد خار شد و ریشه شد تا زن از گزند باد و بید در امان باشد. زن جلوهی
احساس شد و مرد نماد اقتدار.
ادامه مطلب ...