ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ـ در لزوم عفّت و پاکدامنى و ترک نگاه حرام بین زن و مرد، فرقى نیست.
«یَغُضُّوا یَغْضُضْنَ یَحْفَظُوا یَحْفَظْنَ»
2ـ جلوهگرى زنان، در جامعه ممنوع است.
«وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ»
3ـ ظاهر بودن قسمتهایى از بدن که به طور طبیعى پیداست، (صورت، دست یا پا) مانعى ندارد.
«إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها»
4ـ در میان انواع پوششها، نام مقنعه و روسرى بزرگ آمده و این دلیل بر اهمیّت حجاب است. «بِخُمُرِهِنَّ»
5ـ
در قانون گزارى باید به ضرورتها، واقعیّتها و نیازها توجه شود. (اگر
پوشاندن آن قسمت از بدن که خود به خود آشکار است، واجب مىشد، زندگى براى
عموم زنان مشکل بود) «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها»
6ـ اسلام به نیازهاى فطرى و غریزى بشر پاسخ مثبت مىدهد.
«إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ»
7ـ از بردگان و غلامان و افراد ملازمى که نیازى به همسر ندارند، ستر و پوشاندن واجب نیست.
«أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ»
8ـ هرگونه راهرفتنى که سبب آشکار شدن زیورهاى مخفى زن شود ممنوع است.
«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ»
9ـ زن، حقّ مالکیّت دارد. «مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ»
ـ
زن، زینت خود را تنها به زنان مسلمان مىتواند نشان دهد و نزد زنان کفّار
باید خود را بپوشاند. «نِسائِهِنَّ» یعنى زنان خودى و مسلمان نه بیگانه.
11ـ پوشش زن با تمایلات جنسى مردان نامحرم کاملًا ارتباط دارد، براى «غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ» که میلى به همسر ندارد پوشش لازم نیست.
12ـ حجاب و پوشش، واجب است، «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ» و هرکارى که زینت زن را آشکار کند یا دیگران را از آن آگاه کند ممنوع است. «لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»
13ـ مقدار واجب براى پوشش سر و صورت، انداختن روسرى و مقنعهاى است که گردن و سینه را بپوشاند.
«بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ»
14ـ با حفظ حجاب، حضور زن در جامعه مانعى ندارد.
«وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» همانگونه که شرکت زن در نماز جماعت بلامانع است.
«وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ» (آل عمران، 43)
15ـ همه مردم نسبت به مسأله نگاه و حجاب مسئولند و براى نگاههاى حرام خود باید توبه کنند.
«تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ»
16ـ مقتضاى ایمان، توبه به درگاه خداوند است.
«تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ»
17ـ توبه، هم واجب است و هم کلید رستگارى است.
«تُوبُوا ... تُفْلِحُونَ»
18ـ راه رستگارى، بازگشت از مسیرهاى انحرافى به راه خداست.
«تُوبُوا إِلَى اللَّهِ ... تُفْلِحُونَ»