َ

َ

تقلید در سبک زندگی؛ مشکل گشا یا مشکل ساز

جامعه‌ی ایرانی یک جامعه‌ی در حال توسعه است و به اقتضای در حال توسعه بودن، به نوعی از ساختارها و پیوندهای گذشته‌ی خود متفاوت می‌شود و قرار و سکون خود را در ساختارها و پیوندهای جدید جست‌وجو می‌نماید. بالطبع این جداگشتگی، در نحوه‌ی زندگی و رفتار افراد این جامعه اثر می‌گذارد و تغییرات بنیادینی در سبک و نوع زندگی آن‌ها ایجاد کرده است؛ به ویژه آنکه این توسعه درون‌زا نیست و مبتنی بر الگوهای غیربومی در حال انجام است؛ لذا این پرسش که «سبک زندگی» ما تحت تأثیر چه عواملی است؟ یکی از مهم‌ترین پرسش‌های جامعه‌ی امروز ماست. نوشته‌ی حاضر بر آن است تا به این موضوع از دریچه‌ی مسئله‌ی تقلید به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در پدیده‌ی سبک زندگی نظر کند. در این راستا، پیش از هر چیز، تعریف اجمالی دو موضوع فرهنگ و سبک زندگی جهت توضیح رابطه‌ی میان آن‌ها ضروری است تا از خلال آن به مسئله‌ی تقلید و روی دیگر آن، یعنی پدیده‌ی قهرمان سازی، پرداخته شود. 

ادامه مطلب ...

هییییی روزگار ...

مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش می کند و در می آورد، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند
(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم)

مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند، یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش، چیزی دم دستم نیست احتمالاً فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد
(تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم)
اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست، اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت از 100 سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد. با خودم می گویم ”چه تصادفی” و دستم را جابه جا می کنم اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد
(تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم)

ادامه مطلب ...