َ

َ

عفت و پاکدامنی ثروتمندترین دختر ایرانی

            

ثروتمندترین دختر ایران شهربانو بود که در  ناز و نعمت بزرگ می شد ولی عفت و پاکدامنی و نجابت خویش را حراج نمی گذاشت. او بهترین دختر ایران بود، زیباترین ، متملک ترین و نجیب ترین دختر ایران زمین بود.روزی او را دیدم که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید و زمان را شمارش می کرد تا لحظه خواب گردد. متعجب شدم چرا خواب ؟ از او پرسیدم که ای شهربانو چه شده که با این خوشحالی بی قرار خوابی ؟ گفت در عالم خواب بهترین خانواده روزگار به خواستگاریم آمده اند و مرا به عقد یکی از زیباترین ها که مرا انتخاب نموده است درآورده اند ، بیقرار اویم ، او فعلا نمی تواند در بیداری به دیدارم آید اما در عالم رویا به دیدنم می آید.این بود که او را 14 روز این چنین بیقرار می دیدم تا اینکه روزی شنیدم که قرار است عده ای از کشور مجاور به سرزمین من لشکر بکشند ، آن روز شهربانو را خوشحال تر از قبل دیدم ، متعجب شدم که در این اوضاع و احوال که همه مضطرب جنگ هستند چرا او باید از این اتفاق خوشحال باشد.

طاقت نیاوردم از او پرسیدم ، او گفت : در این جنگ برادر همسرم فرمانده سپاه است و من باید در زمره اسیران باشم تا در بیداری به وصال او برسم.از او پرسیدم او کیست که تو را ، نجیب ترین و پاک ترین دختر ایران زمین ، را بی تاب و بیقرار خویش ساخته است.او گفت او شاه جهان و شهزادبزرگ ، شهنشه جهان هستی می باشد که همتایش نیست. ادامه مطلب ...