َ

َ

آرامش روانی در حجاب

       

یکی از آثاری که حفظ حجاب می تونه در جامعه داشته باشه ایجاد آرامش روانیه
از نگاه یه خانم به مساله نگاه کنید. صبح از خونه میاد بیرون بره سر کارو درس و دانشگاه و اداره و… بخوای نخوای هستند کسانی تو کوچه خیابون که آدما رو بر اساس تیپ و رنگ و نگار و ظاهر و آرایش و تناسب اندام و عشوه و … ارزش گذاری می کنند. حساب کن همه نگاه هایی که بهت میشه برای ارضاء نیاز جنسی و شهوانی افراد باشه. قیمتت قیمت لباسی باشه که تنته. عطری که ازت بلند شده، رژی که به لب داری، و… و نه بیشتر. برا اینا هیچ ربطی نداره که مهندسی، دانشجویی، دکتری، محصلی، هنرمندی، کارمندی، احساس داری، یانه. همینی که میبینن بسشونه. عاشق این اندامند. تو تن هرکی باشه مجذوب اون میشن.

 نمی دونم با این اوضاع و احوال روحیه و انگیزه و اعصاب برات می مونه که به خاطر این افراد خودتو به آب و آتیش بزنی و فداکای کنی و زحمت بکشی؟
حالا از نگاه یه پسر جوون به مساله نگاه کنید. صبح از خونه زدی بیرون. آخر هفته امتحان داری. می خوای بری بشینی پارک درستو بخونی. میری میشینی رو نیمکت پارک. هنوز نیم ساعتی نخونده شاهد آدمای همه رنگ و همه طرح و لباسهای تنگ و عطرهای فرانسوی و های های خنده و عشوه و قرار و …

عمرا اگه بتونی حواستو جمع کنی و درستو بخونی. اصلا مغزه کار نمی کنه. تعطیل تعطیله.
از نگاه زنی به مساله نگاه کنید که شوهرش صبح میره سرکار. تو اداره و مغازه و دانشگاه و فروشگاه و بیمارستان و… و شاهد همه نوع آرایش و ویرایش و پیرایشه. همه نوع ناز و عشوه کرشمه رو شاهده. حاا این مرده شب میاد خونه. اتفاقی یه چند بار تلفن زنگ میزنه و وقتی خانوم گوشیو برمی داره جواب نمی ده…
این خانم می تونه آرامش داشته باشه؟
آقای شوهر تو خونه نشسته. خانوم با لباس های کهنه و دموده و ظاهری نه چندان دلچسب و سرو صورتی.. بوی… اتفاق همین خانوم وقتی می خواد از خونه بره بیرون دوساعت قبلش جلو آیینه اس. هزار رقم آرایش و ماسک و رمل و پن کیک و رژ و عطرها و ادکلن های جور و واجور و لباس های نو و شیک و دلنواز و البته تنگو… بیچاره عادت کرده خوشگلی خانمشو وقتی ببینه که اون می خواد بره بیرون!
این شوهر بیچاره میتونه آرامش داشته باشه؟
اما مسلما در جامعه ای که افرادش مقید به حفظ حجاب و کنترل روابط زن و مرد هستند نگاه ها یه نوع دیگه است.
دختر خانم اولی دیگه نگاه های شهوت انگیز و زهرآگین رو دنبال خودش نمی بینه. کنترل و پوشش اندام مناسب و نا مناسبش اجازه بروز و ظهور استعدادهاش و هنرهایی که داره بهش میده و این بار به اون به عنوان عنصری هنرمند و موفق و مفید نگاه می کنند.
آقا پسر قصه ما با فکر و خیالی راحت به درس و مشقش میرسه و می زنه تو گوش هر چی امتحانه. فردا یکی از مدیران ایران آباده.
خانوم خونه دیگه نگران نیست که همسرش بیرون خونه در معرض انوع مخاطرات و عشوه ها قرار داره و ممکنه پیراهناشو اضافه کنه. البته این مودبانه ترین تعبیری بود که به کار بردم و نخواستم بگم…
آقای خونه هم تو خونه چشم و دلش سیره و از دیدن خانومی زیبا و دلربا و خوش عطر بو کیف میکنه و خانومی به زیبایی همسر خودش دیگه سراغ نداره.
زندگی شیرین نمی شود؟
منبع:بوی خوش گل عفاف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد