َ

َ

مروری بر تازه ترین آمار طلاق

مروری بر تازه ترین آمار طلاق نشان می دهد که این بلای اجتماعی و فردی نمود پررنگی پیدا کرده است .یکی از بزرگترین خطراتی که جامعه و زندگی خانواده های ایرانی را تهدید می کند، طلاق است. امروز آمارها در این زمینه تکان دهنده و غیر قابل باور است. به کجا می رویم؟ و در چه فکری هستیم؟ با جدایی و درخواست طلاق به دنبال رسیدن به چه ایده آلی هستیم؟ چرا اجازه می دهیم گسترش زندگی ماشینی، مشکلات و انحطاطات اخلاقی ناشی از آن، بنیان خانواده را سست و متزلزل نماید؟ جای بسی تاسف است که در کشور اسلامی ایران باید هر روز شاهد افزایش آمار طلاق باشیم! یکی از عوامل مهمی که سبب می شود زن درخواست طلاق دهد، فشارهای روحی و جسمی است که از سوی مرد و خانواده او به وی وارد می شود.در کشور از لحاظ قانونی، حق طلاق با مرد است مگر اینکه قبل از ازدواج، زن یکی از شرایط خود را داشتن حق طلاق عنوان کند. گاهی مرد یا خانواده او شرایطی را فراهم می کنند که زن ادامه زندگی را تحت هیچ شرایطی ممکن نمی داند و از تمام حقوق شرعی و عرفی خود گذشته و درخواست طلاق می دهد. البته بالعکس این مسئله نیز صادق است یعنی در برخی موارد آزار و اذیتهای زن منجر به عدم تحمل محیط خانواده از سوی مرد می شود.

شرایط نامناسب زندگی یا بی بندوباری های اخلاقی و شغلی مرد را می توان از جمله عواملی دانست که موجب درخواست طلاق از سوی زن می شود.

فشارهای مالی و اقتصادی نیز از دیگر عوامل درخواست طلاق از سوی زنان است. در کشور ما مرد از لحاظ شرعی و عرفی وظیفه تامین معاش خانواده را 
بر عهده دارد و در شرایطی که مرد توانایی تامین معاش خانواده را نداشته باشد، نوع رفتار خانواده نیز نسبت به او تغییر می کند ضمن اینکه به دلیل شرایط سخت اقتصادی روال عادی زندگی نیز متفاوت خواهد شد.

بسیاری از جامعه شناسان با اشاره به اینکه نخستین راه در برخورد با مشکلاتی که بین زن و مرد رخ می دهد، طلاق نیست تاکید دارند که در مقابله با بدرفتاری ها و بی بندوباری های اخلاقی و شغلی شوهر نخستین راه طلاق نبوده و طلاق به عنوان آخرین راه بین زوجین مطرح است؛ باید توجه داشت که انسان ها ممکن الخطا هستند، به این معنا که انجام خطا از سوی هیچ انسانی غیر ممکن نیست؛ خداوند متعال نیز همواره انسان ها را نسبت به بروز خطاها هشدار می دهد و هیچ گاه آنها را نسبت به بروز خطا و اشتباه مصون نمی داند.

مدیرکل ثبت احوال استان ایلام اعلام کرده است : ازدواج در نیمه نخست سال جاری در مقایسه با مدت مشابه سال قبل در استان ایلام 9/8 درصد افزایش یافته.
اما واقعه طلاق نیز در نیمه نخست امسال 34 درصد افزایش داشته است.افزایش 34 درصدی طلاق در استان ایلام به عنوان یک نمونه جمعیتی و استانی نشان می دهد که درصد افزایش طلاق نسبت به درصد افزایش ازدواج بیشتر است .

قانونگذاران، حقوقدانان، روانشناسان و جامعه شناسان هر کدام با وسایل و امکاناتی که در اختیار دارندسعی می کنند بنیان ازدواج ها را استوارتر و پایدارتر و خلل ناپذیرتر سازند. آمارها نشان می دهد که سال به سال بر عدد طلاق ها افزوده می شود و خطر از هم پاشیدن و بی هویتی بر بسیاری از کانون های خانوادگی سایه افکنده است. باید نسبت به طلاق به عنوان معضلی جدی نگریست و از عادی سازی آن در جامعه جلوگیری به عمل آورد.کارشناسان معتقدند که در زمینه زندگی زناشویی، فرهنگ سازی لازم صورت نگرفته است و بسیاری از زن و مردهای جوان به وظایف خود مطلع نیستند تا بر اساس آن، زندگی مشترک خود را پایه ریزی و برای آینده خود برنامه ریزی کنند. باید تا حد امکان واحد مخصوصی برای آشنا کردن زنان و مردان جوان درباره وظایف خود، به وجود آید تا وقتی آنها در زندگی مشترک اختلافی پیدا کردند، بتوانند با یکدیگر کنار بیایند که متاسفانه در این زمینه کار فرهنگی نشده است. در این خصوص برخی معتقدند که خانواده ها، زوجین و والدین به وظایف خود آشنا نیستند و وظیفه خود را انجام نمی دهند، بنابراین این موضوع، طلاق را تشدید می کند.

بدون شک یکی از اصلی ترین راهکارهای مقابله با معضلاتی از جمله طلاق و عواقب و تبعات آن،تقویت نهاد خانواده می باشد.تقویت نهاد خانواده نه تنها از بحرانهای فردی و اجتماعی پیشگیری می کند،بلکه در مقابله با بحران های اجتماعی نیز نقشی اساسی ایفا می کند.بنابر این تقویت نهاد خانواده هم حکم پیشگیری از بحرانهای اجتماعی دارد و هم حکم درمان را.بسیاری از خانواده هایی که فرزندان آنها دچار ناهنجاری شده اند،سعی دارند ریشه این ناهنجاری را در درون اجتماع جستجو کنند و در این خصوص توجهی به نقش خود و خانواده در بروز ناهنجاری ها نمی کنند.

اما این مسئله به هیچ عنوان صحیح نیست و خانواده مستحکم و قاعده مند می تواند فرزندانی مستحکم پرورش دهد. نهاد خانواده مهمترین نقش را در تعالی فرد و اجتماع ایفا می کند.از هم گسیختگی های اجتماعی و اخلاقی در غرب تحت تاثیر دور بودن بسیاری از افراد از نهاد خانواده صورت می گیرد.بر اساس تحقیقات صورت گرفته در همه کشورهای دنیا،گسست خانواده مترادف با گسست فرد است و خانواده ای که از هم گسیخته یا نیمه گسسته باشد و تربیت فرد در آن به خوبی صورت نگیرد می تواندمولد بحرانهای پایدار در جامعه باشد.

به عبارت بهتر تربیت فرد و جامعه از یکدیگر جدا نیست و آنچه در خانواده و در طول حیات فرد می گذرد تاثیر بسزایی در استحکام 
پایه های تربیتی اجتماع دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد