َ

َ

دوستی های خیابانی، نتیجه بی توجهی عاطفی خانواده ها

با نگاهی به اماکن عمومی از مراکز خرید گرفته تا اماکن تفریحی و حتی آموزشی، نوعی رفتارهای اجتماعی درقالب مراودات دوستانه در میان دختران و پسران جوان دیده می شود که در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما طرد شده و نهی شده است. رفتارهایی که در این مراودات دیده می شود بسیار نازل و غالباً خارج از شئون اجتماعی و اسلامی است. خنده با صدای بلند به قصد جلب توجه سایر اطرافیان، آرایش های زننده دختران، پوشش خارج از عرف دختران و پسران، گذران ساعاتی از روز در اماکن ناامن، پنهان نگه داشتن این گونه ارتباطات از خانواده و... در ادبیات روانشناسی و جامعه شناسی به این گونه دوستی ها، دوستی های خیابانی گفته می شود. دوستی هایی که بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر کردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه! صورت می‌گیرد و بعضاً برای توجیه عملکرد خود، دم از شناخت برای ازدواج می زنند. دوستی هایی که شروع آن ساده اما عواقب آن سخت جبران ناپذیر است، بخصوص برای دختران که در این گونه دوستی ها بیشترین ضرر را در قالب شکست عاطفی تا هتک حرمت های اخلاقی باید متحمل شوند.

دوستی های خیابانی برای دختران نوجوان و جوان، راه شادی است که آنها را به سرمنزل مقصود می رساند! اما در واقع بیراهه‌ای است که ره به ناکجاآباد دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چیز دیگری عاید آنها نمی کند.

این روش گذران اوقات فراغت در واقع ویروسی خطرناک است که به جان اندیشه ها و اخلاقیات دختران نوجوان می افتد و آن تفکر ساده خوشگذرانی در اوقات فراغت را تبدیل به عادتی بیمارگونه در ارتباط گیری های نامعقول می کند. منجلاب این گونه گرفتاری ها و عادات غیر اخلاقی که زاییده دوستی های خیابانی است می تواند انسان را تا مرحله بدنامی و فحشا فرو ببرد.

در شناخت عوامل ایجاد انگیزه در دوستی های خیابانی از سوی دختران می توان گفت یکی از دلایل گرایش دخترهای نوجوان و جوان به ارتباطات صمیمی با جنس مخالف و آزمودن این گونه دوستی ها، نبود ارتباط صمیمی و محبت آمیز بین آنها با والدین مخصوصاً پدر و برادران است. این مورد که به ظاهر ساده به نظر می رسد، 
می تواند مهم ترین دلیل برای دوستی های خیابانی و اینترنتی باشد. دخترهای نوجوانی که ارتباطی صمیمی و محبت‌آمیز با والدین بویژه پدر و برادر خود ندارند، بیش از دیگران به دوستی‌ های خیابانی و اینترنتی متمایل می‌ شوند. چرا که دخترها در سن نوجوانی بسیار نیازمند ارتباط محبت آمیز با والدین بویژه پدر و برادر خود هستند، چون به طور فطری به دنبال شناخت جنس مخالف و درک حقیقت وجودی او هستند.

والدین مخصوصاً پدرها باید توجه داشته باشند که راه‌های معقول شناخت جنس مخالف را باید از طریق خانواده مخصوصاً ارتباط گیری درست و عاطفی برای دختران جوان مهیا کنند. چرا که اگر این نیاز در خانه یا خانواده برآورده نشود و دختران جوان مورد بی توجهی قرار بگیرند، تجربه داشتن و درک کردن روابط دوستانه را در مکان هایی جستجو می کنند که فاقد هرگونه صلاحیت و امنیت اجتماعی و اخلاقی است.

از طرف دیگر دختران در سنین نوجوانی به دنبال کسب حمایت و جلب توجه هستند. در واقع در این سنین، حمایت شدن و مورد توجه قرار گرفتن برای دخترها از سوی محارم خود، اساسی ترین نیاز روانی آنهاست که برطرف کردن آن در قالب کلمات محبت آمیز و اختصاص دادن اوقات فراغت سالم در محیط های خانوادگی، مؤثرتر و قابل پذیرش تر است.

توجه داشته باشیم اینکه دختران موجوداتی لطیف و احساساتی هستند و با شنیدن کوتاه ترین جمله عاطفی از سمت خانواده بخصوص پدر و برادران و محارم خود، سعادتمندی را با تمام ابعادش درک می کنند، نه تنها دلیل ضعف این موجودات دوست داشتنی نیست، بلکه حسنی است که خداوند در نهاد هر موجودی قرار داده که می تواند چون خودی را عاشقانه بپروراند. دختری که قرار است مادر شود باید به دست آوردن و شاد کردن دلش بسیار راحت تر و آسان تر از شکستن دلش باشد. پس، پدر و برادر و مادر عزیز! کوتاه ترین کلمه عاشقانه همان «‌دوستت دارم» و گران ترین هدیه عالم، بوسه بر گونه دختر و کشیدن دست نوازش بر سرش را از او دریغ نکنید تا در تربیت کنونی و تعالی فردای او گام‌های محکم را برداشته باشید. متأسفانه رابطه های محدود و گاهی غیر عاطفی بین دختران و پدران یا حتی نوع برخورد های مستبدانه خواهران و برادران در خانواده‌ها،بیشترین دلیل انزوای دختران در دوران نوجوانی و دوری آنها از جمع خانواده و پیوستن افراطی شان به گروه های دوستانه یا بروز خجالت های غیر متعارف در برخوردهای اجتماعی است.

از منظری دیگر باید گفت: خطرناک ترین قسمت این داستان، توجه گروهی از دختران جوان به جنس مخالف و ره گم کردن در این وادی برای شناخت مردان و پر کردن خلأ عاطفی دوران نوجوانی است که امری ذاتی است و به خست پدران آنها در ابراز محبت و نوازش دخترانشان و دور بودن فاصله ها بین خواهران و برادران برمی گردد. چرا که مردان ایران در قانون ننوشته عصر مردسالاری، هنوز این فرهنگ را در خود نهادینه دارند که می شود میزان محبت و توجه مردان به دختران و همسرانشان را از زحمت هایی که برای راحتی گذران زندگی متحمل می شوند دریافت!

در اینجا سئوالی مطرح می شود که اگر قرار بود هر گونه تشویق، تنبیه، ابراز ارادت، دوست داشتن و... در اعمال ما انسان ها نماد خارجی نداشته باشد، پس چرا خداوند در قرآن کریم بارها و بارها از توجه خود به بندگان مخلص، حسنات جاریه در بهشت که نتیجه اعمال نیکوست، ارج خدمت در راه خدا و... سخن گفته و با بیانی واضح به دور از ابهام، دل انسان ها را برای رسیدن به آن همه نعمت و شرافت آب می اندازد؟! چرا خداوند بارها از نتیجه مثبت عشق به اهل بیت (ع) و همنشینی دوستداران آنها با بهشتیان و مقربان درگاهش سخن می گوید و با همین زبان، ترس از عواقب گناهان را برمی شمارد. خداوند در قرآن کریم عاشقانه ترین صحبت ها و دل انگیز ترین صحنه ها را برای نزدیکان و مقربان خود به تصویر می کشد.

اگر حرف پدران و برادران و مردان خسیس در ضرب و خرج سکه محبت که عیارش در دستان خودمان است، درست بود، خداوند که قدیم و علیم و حکیم است، زودتر از اینها این قانون را به کار می بست. نتیجه توجه به دختران و محبت به آنها نه تنها رشد عاطفی و اجتماعی آنها را در پی خواهد داشت بلکه راه های سعادت دیگر افراد جامعه بخصوص نسل‌های آینده را هموار خواهد کرد. زیرا همین دختران،‌ همسران و مادران فردای جامعه ما هستند که در انجام نقش های خود با کسب احترام، اعتماد به نفس و شور زندگی، بهترین ها خواهند بود.

از منظری دیگر توجه به دختران از پنجره روشن مبانی اسلامی و سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) برای این قشر که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند روشن می کند که شرافت و عزت و مرتبه ای که کسب کرده اندبه برکت اسلام است و برای داشتن و متعالی تر کردن آن باید به الگوهای اسلامی تأسی کننند.

اما افسوس که ما هنوز در نخستین گام ها به سر می بریم و دختران ما کم و بیش با منزلتی که قرآن و جایگاهی که اسلام و فضایی که انقلاب اسلامی برایشان در نظر گرفته است نامأنوسند و در مسیرهای دیگری به دنبال رسیدن به حقوق و جایگاه خود هستند.

در جامعه اسلامی باید طوری برنامه ریزی های فرهنگی صورت گیرد که وقتی برای زنان و دختران صحبت از الگوپذیری و تأسی به سیره نظری و عملی کسانی می شود که جایگاهی فرازمانی دارند و ابعاد شخصیتی منحصر به فردشان بر تارک تاریخ می درخشد، بی گمان نام حضرت زهرای مرضیه، حضرت فاطمه معصومه و حضرت زینب سلام الله علیهم به اذهان خطور کند.

در حکومت اسلامی باید دختران از کودکی چنان سرپرستی و مدیریت شوند که در بزرگسالی، خود الگویی برای سایر دختران شوند نه اینکه بعد از گذران کودکی، در نوجوانی الگوهای خود را در میان رقاصه ها، خوانندگان و امثال اینها جستجو کنند.

برای دستیابی به این مهم، کارهای کلیشه ای، برگزاری همایش های تقویمی یا سخنرانی‌های اساتید دانشگاهی، هر چند صاحب‌نظر باشند و اخذ کردن کرسی های دانشگاه و شرکت در مسابقات ورزشی و... کافی نیست.

دختران زمانی در جامعه جایگاه واقعی خود را کسب خواهند کرد که خود قدر موجودیت شان را بدانند و در کسب فضایل بیشتر از هم سبقت بگیرند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد