ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تو حدیث گردیهام یه موقع هایی به احادیثی بر میخورم که هم برای جای تعجب داره هم
ناراحتم میکنه این یکی از اون حدیثاست...
قال الامام علی - علیه السّلام - :
دَخَلْتُ أنا و فاطمَةُ عَلی رسول الله - صلّی الله علیه و آله - ... فقالَ، یا علیُّ، ...
رایتُ اِمرَاَةً معلَّقَةً بشَعْرِها یَغْلی دماغُ راسها ... فانّها لا تُغَطّی شَعْرَها من الرّجالِ.
«بحار الانوار، ج 8، ص 309»
امام علی - علیه السّلام - فرمود:
روزی من و فاطمه خدمت رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - رسیدیم،دیدم که
ایشان شدیداً گریه می کنند.عرض کردم: پدر و مادرم فدایت، ای رسول خدا، چه
چیزی شما را به گریه انداخته است؟حضرت فرمود: ای علی شبی که مرا به
آسمانها بردند. زنانی از امت خود را دیدم که در عذاب های بسیار سختی به سر
می بردند، به یاد عذاب سخت آنها افتادم و گریه بر من غلبه نمود، زنانی را دیدم که
از موهای سر خود آویزان هستند و از آتش جهنم مغز سرشان می جوشید ... پس
آنها کسانی هستد که در دنیا موهای سرشان را از مردان نامحرم نمی پوشانند.
خدا به هممون کمک کنه...