در به در دنبال مادر؛ (زهرا سلام اله) می گشتم.

دیروز در خیابان های شهر بودم. نمی دانم بگویم برخی از خانم های شهر و یا بیشتر آنها...خلاصه، خیلی خودمانی و صمیمی تر از همیشه بودند، و حجاب کم رنگ ترین دغدغه و عفاف پر رنگ ترین قربانی این روزهای فاطمیه بود... از فاطمیه و فاطمه ی این روزها، اثری و یا خبری جز برخی پرچم های عزا چیزی نبود. من در به در دنبال زهرا سلام اله می گشتم و فاطمه رسول اله را، از زنان و دختران این روزها سراغ می گرفتم اما کسی اورا نمی شناخت؟!

و من راه می رفتم، تنهای تنها... غریب بودم در خیابان ها ... شهدا را هم نمی یافتم ...  اما آنچه می یافتم نبود جز خون هایی که مدام توسط دختران این روزها لگد مال می شد؟! و در سر چهار راه ها، آیات قرآن را می دیدم که توسط زنان ما پاره پاره می شد، خصوصا آیه حجاب ، و خصوصا سوره نور، و همچنین سوره احزاب...
خانم هایی که در خیابان بودند، از حضرت زهرا الگو نگرفته بودند، پس الگویشان که بود؟ و اصلا فلسفه الگو گیری چیست؟ پس این همه ادعا موقع حرف زدن هامان، چه می شود؟  زهرا سلام اله بضعة منی(پاره جگر) رسول اله مگر نیست؟ زهرا سلام اله نساءنای مباهله مگر نیست؟ چادرش مگر خط مبارزه با دشمن نیست؟ و خطبه اش مگر ویرانگر دروغ های اهل دروغ و تجاوز نیست؟

و مگر جلوی انحراف را چادر زهراهای روزگار نباید، حفظ کند؟ و حفظ حیاءش مگر ارزشی ماندگارو روشی اثر گذار برای زنان و مردان ما از پس این همه اعصار نیست؟ مگر دراندیشه شهدای ما زهرا سلام اله یک مبدا الهام بخش نبود؟ مگر رمز کربلای 5 یا زهرا نبود؟ چه می گویم... با که می گویم که شهدا الگو و ارزش های ما هستند.

نبود؟ مگر رمز کربلای 5 یا زهرا نبود؟ چه می گویم... با که می گویم که شهدا الگو و ارزش های ما هستند...

آری دیروز داشتم تو خیابان می رفتم، گشت ارشاد آمد سراغ چند خانمی که روسرشان؟! ببخشید می گویم روسری چون چیزی برای حفظ حجاب بر سرشان نبود، سنگین تربود بگیم شال گردنشان؟! تا روسری...؟! چرا این قدر سست شده ایم؟! وچرا سر کیسه دینمان این قدر شل و دین و ایمانمان بر سرمادیات مان بند شده است؟... یا بهتر بگویم چرا این قدر دین خدا را آسانِ آسان کرده ایم؟ این دینی که ما عمل می کنیم براستی دین جدیدی است مگر نه؟ و مگر نه این است که این خانم ها باید در روز قیامت جواب فاطمه زهرا سلام اله را بدهند؟

من چقدر از این بنویسم که امام زمان بیا، و امام زمان نیاید پس ما برویم جمکران، حاجت بگیریم ... خیر امام زمان هم نمی تواند ما را درمان کند، برادر تا ما اقدامی برای اصلاح درونی خود نکنیم، اصلاح نخواهیم شد،اصل قرآنی است که ان اله لایغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم: همانا خداوند سرنوشت هیچ گروهی را تغییر نمی دهد مگر اینکه ایشان خود تصمیم بر تغییر بگیرند. اگر قرار بود امام زمان دستی به سر ما بکشد و همه خوب شویم رسول اله همه را در عصر خود وامیرالمومنین مردم را در عصر خود مومن می کرد...

کجا بودیم آری در بحث حفظ حجاب بودیم... شاید بگویید بحث حجاب چه اهمییتی دارد، بیایید از مسائل مهمتر روز سخن بگوییم، ولی من از محضر حضرت بی بی فاطمه زهرا خجالت می کشم در ایامش چیزی دگر بگویم،و امر دیگری را مهم تر از ارزش های فاطمی طرح بکنم. قرآن هم این را می گوید: حجاب ارزش است، پس تدبر کن در این امر.

بر سر نسل های ما چه آمده؟ چرا حاشیه دسته های عاشورا را زن های بزک کرده ی بد حجاب پِر می کنند... این مگر جز انحراف در لایه های فرهنگی ارزشی ماست؟! چرا با حجاب این قدر نصف و نیمه برخورد می کنیم؟

بدانید که صلاح و فساد جامعه امروز و فردای ما در حفظ حجاب زنان ماست. راستی خانم های جامعه ما باید بتوانند فرهنگ فاطمی حجاب و عفاف را سینه به سینه به یکدیگر انتقال بدهند و این مساله را مهم ترین مساله خود قلمداد کنند. و تو را به خدا نگویید دل باید پاک باشد و از این حرف ها که دل صاف بدون عمل حاصل نمی آید و القیاس... و بدان از فاطمه و حجاب و عفافش زینب های اجتماع برون خواهند آمد... از خانم های بد حجاب چه نسلی بیرون می آید؟!

حجت آخر: این را هم بگویم برای حجت آخر؛ علامه حسن زاده که دارای چشم برزخی است، خانم های غیر چادری را به شکل انسانی نمی بیند، خانم های اجتماع ، این شما واین هم فاطمه زهرای رسول خدا...

باورمن:

فاطمه مشتق از اسم فاطر حق تعالی است فاطر یعنی شکافنده و جدا کننده دو گرده حق از باطل یعنی زهرا سلام الله علیها معیار حق و باطل است... باری بعد جلسات استاد صمدی آملی در مهدیه در درس فص فاطمیه، به خانه رفتم و شب در خواب صدایی شنیدم که می گفت فاطمه ی زهرا ذکر استر