َ

َ

پنج متر پارچه مشکی

پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، غیر از قیمت مادی اش، ارزشی ندارد، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، ارزشمند می شود.

 پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، نشانه ی چیزی نیست، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، نشان دین و ملیت اوست.

پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، حرفی برای گفتن ندارد، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، سرشار سخن از باور و اعتقاد او می شود.

پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، آرمان خواهی را نشان نمی دهد ، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، آرمانی بلند را فریاد می کند

            

پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، معنایی نهفته ندارد ، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، سراسر نشانه ی تسلیم است در برابر رب.

پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، جز تیرگی نیست ، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، نور است در برابر ظلمت شیطان و وسوسه هایش.

پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، جز سنگینی نیست ، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، سنگینی مسئولیت او در برابر خانواده و اجتماع را یادآور می شود.

پنج متر پارچه مشکی به خودی خود، پاسداری را نمی شناسد ، اما وقتی چادری شد بر سر زنی مسلمان، یاری می کند زن مسلمان را در پاسداری از ارثیه ی پرارزش دلیل آفرینش.........

پ.ن : آری فقط پنج متر پارچه مشکی..فقط....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد