«مسألة حجاب زن» از اهمیّت ویژهای برخوردار است که ناچار باید توجّه خاصّی به آن مبذول داشت. از یک سو، پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و انحراف از خط ولایت و خلافتِ آن بزرگوار از مقرِّ اصلی وبر حقّ خود (یعنی: امیرالمؤمنین) ودیگر ائمة دوزاده گانه که مفسّر ومبیّن قرآنند به دیگران،مسألة حجاب زن نیز دچار تفسیرغلط گردید. و از سویی هرج و مرج جنسی که تمام قوانین و انضباطها و نظمها و از جمله برنامههای اسلامی مربوط به امور خانوادگی را بر سر امورشهوانی مینماید، از طریق بیحجابی وبدحجابی به آسانی تحقق پیدا میکند. و از سوی دیگر،دشمنانِ استعمارگرِ ممالکِ اسلامی، کم و بیش از طریق متخصّصین سیاسی و خاور شناسانِ خود، به آثار و رازی بی حجابی پی برده و به دنبال آن از راههای گوناگون توسط دست نشاندگانِ خود به ترویج و گسترش بی حجابی میپردازند، و از فرهنگ سازی در کیفیتِ لباس زنان و کیفیتِ خانه سازی تا انتشار عکسهای زنان بی حجاب وبدحجاب حتّی در کتابهایدرسی وروی پارچهها وظروف، تا نشر مقاله در روزنامهها ومجلاّت وتهیة فیلمهای سینمایی وصحنههای تئاتر و برای رسیدن به هدفهای نامشروع خود استفاده کرده
و از هیچ کوششی
کوتاهی نمیکنند متأسفانه برخی از نویسندگان اسلامی هم غافلاً و یا اغفالاً ویا به علّت کمی سرمایة اطلاعات اسلامی و یا به کار نبردن فرصت کافی جهت تحقیق در این گونه مسائل، مبادرت به نشر مطالبی میکنند
که مخصوصاً با انگیزههای شیطانیِ دیگر جمع شده و بهانهای برای بیحجابی و بدحجابی می گردد وبدتر از ان، اینکه بی حجابی و بد حجابی مستند به آن نوشتههای بی اساس، به عنوان «حجاب اسلامی» تلقّی میگردد!
و از سوی دیگر اساساً این مسسأله در خور بحث بوده و هست که: مقدار پوشش و حجاب را قرآن و اسلام در چه حدّی تعیین نموده، و حکم الهی دربارة چهره ودستها چیست؟ وپس از آنکه تمام هیکل زن باید پوشیده باشد، آیا صورت ودستهایش را هم باید بپوشاند یا نه؟ البته با در نظر گرفتن اینکه اولاً: حجاب برای جلوگیری از انگیزههایِ شیطانی است که با دیدن حاصل میشود، و ثانیاً: عمدة زیبائیهای برانگیزنده در چهره میباشد. اکنون ببینیم قرآن که اساس قوانین اسلام است چه میگوید، و حجاب حضرت فاطمة زهرا (س) که بهترین نمونة زن در اسلام بوده و کارهایش و مخصوصاً حجابش مستقیماً زیر نظر پیامبر (ص) انجام میشده، چگونه بوده است؟ نگاهی کوتاه به مسألة حجاب در قرآن: 1. مقنعه 2. چادر: در اسلام برای زن، دو پوشش در مقابل نامحرمان که یکی را بر فراز دیگری بپوشد، واجب شده و مورد عمل حضرت زهرا (س) بوده است. 1. خِمار: که به نام «مقنعه» و «روسری» از آن تعبیر میکنند و روی سر قرار گرفته، به وسیلة آن سر و گردن و اطراف سینه پوشیده میشود: «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىجُیُوبِهِنَّ»(1) یعنی: «حتماً باید زنان مؤمنه مقنعه وروسری خود را تا سینة خود قرار دهند». 2. جلباب: که به نامهای «چادر»، «عبا» یا نامهای محلی دیگری از آن تعبیر میکنند، واز فرازِ سر تا پاها را میپوشانند وبر فراز «مقنعه» وسایر لباسهای دیگر پوشیده میشود: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ»(2) یعنی: «ای پیامبر! بگو به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنین که گوشههای چادر خود را بر فراز خود به هم نزدیک آورند چون این کار کمترین مقداری است که شناخته شوند تا مبادا مورد اذیت قرار گیرند». چون جلوگیری از شناخته شدن چهرة جذاب زن، جلوگیری از آفاتِ تولید شدة آن تحریکات است که آن آفات و حجم آن، قابل پیش بینی نیست، و باعث نابودی عفّت و شرف و شخصیت زن میشود و ممکن است تا نابودی و از بین رفتن او نیز بیانجامد. همان گونه که آیة فوق بیان کرده، تمام زنهایِ مسلمان باید با «چادر» چهرة خود را از نامحرم بپوشانند، و پیامبر اکرم (ص) موظّف به اجرای این حکم است، و قرآن بر حسب مراتب سنگینیِ اجرای این حکم برای پیامبر (ص)، زنان را در سه گروه ذکر کرده: 1. اَزواج آن حضرت. 2. دختران آن حضرت. 3. زنانِ عمومِ مؤمنین. عمر بن خطاب و تحریف در تفسیر آیة شریفه: عمر بن خطاب در زمان خلافتش، اوّلاً: «چادر» که در آیة سورة احزاب به «جلباب» تعبیر شده را به «مقنعه» و «خمار» تحریف کرده، با اینکه دستور «مقنعه» جداگانه در سورة نور ذکر شده: «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىجُیُوبِهِنَّ»(3) یعنی: «باید زنان مؤمنه مقنعه بر سر کرده و تا گریبان و سینه بیاندازند». و ثانیاً گفت: این پوشش قرآنی (یعنی: «جلباب» که به «خمار» و «مقنعه» تحریف و تنزّل داده بود) تنها نشانهای برای زنان آزاد است، تا از بَردِهها متمایز شوند و با این نشانی کسی متعرض آنان نگردد.(4) در حالی که آیة شریفه اصلاً سخنی از زنان آزاد و زنان بَرْدِه(حرائر واِماء) به میان نیاورده است. تحریفِ عمر در این موضوع تا آنجا رسید که: روزی کنیزی که سرش را پوشانده بود، با شلاّق خود کتک زد و گفت: خود را شبیه زنان آزاد نکن.(5) این تحریفِ غلط در میان اتباع او نیز تا آنجا پیش رفت که ابن شهاب زُهَری یکی از علماء و محدثین از تابعین رسماً گفت: «این آیه نهی کرده از کنیزان که سر خود را بپوشانند.(6) ولی ملاحظه میکنید در آیة شریفه چنین نیست: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ»(7) یعنی: «ای پیامبر! به ازواج خود و دخترانت و زنان مؤمنین بگو بر فراز همة خود، گوشههای چادر را به هم نزدیک کنند». وعجیبتر آنکه قرآن بلافاصله و صریحاً دلیل و علّت این حکم را بیان میفرماید: «ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ»(8) یعنی: «این کمترین مقداری است که زن شناخته میشود تا آنکه اذیت نشود». چون هنگامی که چهره و زیبائیهای چهرة زن برای مردان – مخصوصاً جوانان – شناخته نشده ودیده نشود، تحریکات جنسی به حداقل کاهش مییابد و زن مورد تهاجم جنسی قرار نمیگیرد. از اینجا پایة تحریف در «حجاب اسلامی» در دستگاههایِ حاکمة مسلمانان شروع شد، ولی اوّلاً: بیان صریح قرآن(چنانچه گذشت) وثانیاً: وجود ائمة طاهرین علیهم السلام و بیانات و فداکاریهای آنها و سپس فقهای راستین و با تقوای اسلامی، همچنان باعث استحکام «حجابی اسلامی» و پایداری آن در بستر زمان در میان مسلمین تا این زمان شده است. البته برای کسانی که پیرو قرآن و اسلام باشند. یزید بن معاویه و کوششهای او بر ضدّ حجاب: یزید بن معاویه که یکی از شاخههای شجرة ننگین بنی امیّه است و در قرآن اصل این شجره ـ به اتّفاق مفسّرین شیعه و سنی ـ به عنوان «شجرة ملعونه» یاد شده و دورنمای آفت بار بر اسلام را پیامبر اکرم (ص) در خواب دیدند و از دیدنش آشفته و ناراحت بیدار شدند. آن حضرت در خواب دیدند: بوزینهها ومیمونهایی در محراب ومنبرشان بازی میکنند، وبر روی هم میجهند و شهوت رانی میکنند، لذا ناراحت و غمگین بیدار شدند، آنگاه آیه نازل شد که: وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْفَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیَاناً کَبِیراً.(9) یعنی: «(ای رسول ما!) هنگامی که به تو گفتیم: پروردگارت بر همة مردم احاطه دارد و قرار ندادیم آنچه در خواب به تو نشان دادیم جز آزمایشی برای مردم و شجرة ملعونه را و ما آنها را از عواقب آن میترسانیم ولی زیاد نمیکند آنها را جز طغیانِ بزرگی». این آیه نازل شد و از بنی امیّه به عنوان «شجرة ملعونه» یاد کرد و خبر داد از طغیان بزرگ آنها بر اسلام.(10) یکی از ضررهای بزرگ آنها بر اسلام این بود که به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر اکرم (ص) خود را بر مسلمین تحمیل کرده و بر ضدّ اسلام کار میکردند. یزید بن معاویه که یکی از پلیدترینِ آنها بود، با اینکه علناً پیامبر اسلام (ص) را انکار میکرد و میگفت: لعبت هاشم بالملک فلا خبرٌ جاء ولا وحیٌ نزل(11) با این حال خود را به عنوان خلیفه و جانشینِ همین پیامبر و ولیّ امر مسلمین و واجب الاطاعه بر آنها میدانست. یزید بن معاویه با انواع گوناگون فِسق و فجور و فحشاء و منکرات و قتل عام در شهرهای مقدّس مکّه و مدینه، و بالاتر از آن، قتل عام ذریة پیامبر اکرم (ص) و در رأس آنها جانشینِ راستینِ آن حضرت یعنی امام حسین (ع)، و حبس و قتل و اختناق شدیدِ بزرگان و نیکان مسلمین و غیر ذلک، در هَدْم اسلام کوشا بود. از جمله نقشههای پلید و بسیار مؤثّر او در هَدْم اسلام «نقشة کشفِ حجابِ زنان» بود. شروع پیاده کردن نقشه بی حجابی در کربلا یزید بن معاویه نقشههای بسیاری در نابودی اسلام و تسلّط طغیانگرانة خود بر جامعة اسلامی داشت که بالأخره همهاش با یاری پروردگار و کوشش فداکارانة مسلمین خنثی شد، مانند: 1. نگذاشتن قبر و اثری از امام حسین (ع) و یارانش، که خداوند این نقشه را خنثی کرد و جامة عمل به خود نپوشید. 2. ارعاب شدید مسلمین که دیگر کسی جرأت نافرمانی از او را به دل راه ندهد و حکومت او مدّتها بلا مانع بماند، که این هم جامة عمل به خود نگرفت و شورشهایی از هر سو بر ضدّ او شروع شد مانند: شورش مسیّب بن نجبة فزاریِ کوفی، سلیمان بن صرد، مختار بن ابی عبیدة ثقفی ودیگران، و حکومت او تقریباً بیش از سه سال و نه ماه طول نکشید و در حدود سنّ سی و هفت سالگی در چهاردهم ربیع الاول سال 64 هجری مُرد. 3. «نقشة کشف حجاب» که از روز عاشورا پس از شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران فداکارش و تاراجِ اموال و اثاثیة آن حضرت و اهل بیتش شروع شد و چادر و مقنعه از سر زنها ربودند، ولی با عکس العملها و سخنرانیهای کوبنده اسیران اهل بیت مانند: امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و ام کلثوم (س) و سکینه (س) و فاطمه (س) روبرو و خنثی گردید. حضرت زینب (س) در مجلس یزید روی همین مسألة کشف حجاب صریحاً به یزید اعتراضِ شکننده فرمود که: «اَمِن العدل یابن الطُلقاء! تخدیرک حرائک وامائک وسوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت ستورهنّ وابدیت وجوههنّ تحدوبهنّ الاعداء ویتصفح وجوههنّ القریب والبعید والدنیّ والشریف لیس معهنّ من رجالهنّ ولیّ ولا من حماتهنّ حمّیٌ». یعنی: «ای فرزند آزاد شدگان! آیا از عدالت است که زنان و کنیزان خود را پس پردة حجاب حفظ کردهای و دختران رسول خدا را در معابر و کوچه و بازار به شکل اسیری، بی پرده و حجاب با صورتهای گشوده بین مردم میگردانی؟ که مردم سر راه از دور و نزدیک، از وضیع و شریف چهرة آنها را تماشا بکنند، در حالی که باقی نگذاشتهای از مردان آنها کسی را و نه از حمایت گران آنها حمایت گری را».(12) و حضرت امام سجاد (ع) در مسجد شام، میان انبوه جمعیّت، و حضور یزید بن معاویه، با خطبهای آتشین و غرّاء او را کاملاً رسوا کرد و ارکان حکومتش را متزلزل ساخت و بدین وسیله نقشة کشفِ حجابِ اهل بیت علیهم السلام که میتوانست سرآغاز کشفِ حجابِ عمومی بین مسلمین شود، خنثی گردید، و بالأخره یزید بن معاویه ناچار شد ضمن اظهار پشیمانی و توبه، از امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و دیگران عذر خواهی کند، و لباس و پوشاک و چادر و مقنعه به آنها بدهد تا بپوشند و کلیة درخواستهای آنها را از سر تسلیم بپذیرد. اشاره به چند مطلب مهم و بیان انگیزههای یزید نقشة کشف حجاب یکی از مؤثرترین نقشهها برای ایجاد هرج و مرج و به هم خوردن نظم عمومی و گسیختگی قوانین خصوصاً شکسته شدن قوانین و مقررات اسلامی است، زیرا: اوّلاً: جاذبة جنسی مرد و زن و غریزة شهوت در آنها از مهمترین و آمادهترین و پرقدرتترین و فعّالترین و بیدارترین قوای انسانی است، که حتّی بسیاری از اوقات در خواب هم به کار خود ادامه میدهد. ثانیاً: بیشترین جاذبه از طریقِ دیدن حاصل میشود. ثالثاً: بیشترین زیبائیها و طراوتهایی که جذب محبّت و شهوت میکند، در چهره است، که مرکز بیشترین زیبائیهای هر شخص بوده، و معمولاً زیبایی و زشتی اشخاص را از چهره مشخّص میکنند، و از این رو از دیدنِ چهره است که محبّت و شهوت و عشقِ جنسی بین زن و مرد برانگیخته و قوای دیگر را به سوی آن گسیل داشته و در کمین صید یکدیگر برآمده و با مزاحمت و ایجاد زمینه، موجب تنازع و درگیریهای شدید شده و چه بسا به جنگهای کوچک و بزرگ منجر گردیده است. از این بیان دو نکته ظاهر گردید: 1. یکی از مؤثرترین عوامل برای برهم زدن قوانین و نظم اسلامی و هر نظم دیگری، همانا ایجاد روح آزادی جنسی و شهوانی بین مردم است. 2. یکی از بهترین موجبات برانگیختن شهوات عمومی بین مرد و زن برداشتن موانعِ دیدنِ همدیگر، که همان «حجاب» است، میباشد. اگر چه برانگیختن شهوات و تهییجِ مرد و زن به سوی یکدیگر و رواج آن راههای بسیار دارد، مانند: «الف» ایجاد اماکن تفریحی عمومی برای مرد و زن. «ب» ایجاد استخرها و فراهم نمودن موجبات شنا در دریا و رودخانهها برای مرد و زن. «ج» ایجاد اماکن آموزشی مختلط مخصوصاً در سطح دبیرستان و دانشگاه. «د» ایجاد اماکن ورزشی مختلط، چه برای ورزش و چه تماشای ورزشکاران. «ه» و حتّی ایجاد اماکن درمانی به صورت مختلط. ولیکن از همة آنها آسانتر و بیخرجتر و همگانیتر و همه جائیتر، همانا «رواج بی حجابی» بین زنان و قرار گرفتن آنها بدون پرده و حجاب و روپوش در اختیار دید عمومی مردان است، که همه جا و همیشه و بدون هزینه اثر سوء خود را میبخشد. یزید بن معاویه برای منهدم کردن اسلام، چنین نقشههایی در سر داشت، او میخواست اسلام راستین که آئین الهی و قرآنی و ضامن تکامل و سعادت حقیقی است نابود شود و فقط یک نوع مراسم قشری و سطحی و ظاهری باقی مانده و او هم خلیفه و ولیّ امر مسلمینِ آن باشد. یزید بن معاویه از اول نقشة بیحجاب کردن زنان را کشیده بود و برای عملی کردن آن از اهل بیت پیامبر (ص) شروع کرد. فاطمة صغری دختر امام حسین (ع)، روز عاشورا پس از غارت کردن لشکر میگوید: دیدم عمهام زینب سلام الله علیها بالای سرم گریه میکند، گفتم: «یا عمّتاه! هل مِن خرقة استتر بها رأسی عن اعین النظّار؟ فقالت: یا بنتاه! وعمّتک مثلک، فرأیتُ رأسها مکشوفة». یعنی: «ای عمّه! آیا پوشش پارچهای هست که سرم را از نگاه نامحرمان بپوشانم؟ جواب داد: دختر جان! عمّهات نیز همانند تو است، پس دیدم سر او هم مکشوف و برهنه است».(13) شیخ مفید از حمید بن مسلم نقل میکند که: «فسألته النسوةُ أن یسترجع ما ا خذ منهنّ لیستترنّ به». یعنی: «زنانِ امام حسین (ع)(گریه کنان در مقابل عمر بن سعد) درخواست کردند که: لشگر پوششهای غارت شده را برگردانند تا خود را مستور کنند، و عمر بن سعد نیز دستوری داد ولی کسی آن را عمل نکرد».(14) سید ابن طاووس در کتاب «الملهوف» چنین نقل میکند: «وحمل نسائه علی احلاس اقتاب الجمال بغیر وطاء مکشّفات الوجوه». یعنی: «زنان امام حسین (ع) را (از کربلا) بر شتران سوار کردند در حالی که صورتهایشان مکشّفه و بدون پوشش بود».(15) این «کشفِ حجاب» از دختران پیامبر اکرم (ص) در واقعة کربلا مستقیماً زیر نظر و دستور یزید بن معاویه بود، و از این رو حضرت زینب (س) در مجلس یزید حضوراً نسبت این کار را به خود یزید داد و فرمود: «تو این کار را کردی» و یزید هم انکار نکرد. «اَمِن العدل یا ابن الطلقاء! تخدیرک حرائرک وامائک وسوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت ستورهنّ وابدیت وجوههنّ». یعنی: «ای فرزند آزاد شدگان! (که جدّم پدرانت را از بند اسارت نجات داد؟)، آیا از عدالت است که اکنون تو زنان و کنیزان خود را در پشت پرده و پوشش حفظ کردهای و دختران پیامبر را به اسارت، بدون پرده و حجاب با صورتهای مکشوفه به اطراف شهرهها میگردانی؟».(16) خطبههای کوبندة اهل بیت خط و نقشههای یزید را خنثی کرد و یزید آنچنان رسوا و بیاعتبار و بیآبرو شد که حتّی خودش احساس خطر جدّی بر مُلک و سلطنت خویش نمود، لذا اوّل ادّعا کرد که این کارها به دستور عبیدالله بن زیاد بوده و خودش را تبرئه کرد، وبعداً شروع به دلجویی و اظهار محبّت به اهل بیت (ع) نموده و حتّی مجلس عزائی در دمشق به درخواست اهل بیت (ع) برای امام حسین (ع) برپا شد و بالأخره نقشه و طرحِ بی حجابی او به همین جا خاتمه یافت. استعمار و بی حجابی یکی از نیروهای بسیار پر قدرت که میتواند غالب بر تمام قوای انسانی و حاکم بر بسیاری از تصمیمات او بشود، قوای شَهَوی و جنسی در مرد و زن است، این قوّه از پدیدههای آفرینش و بسیار مرموز و عمیق و پرشاخه در وجود انسان و تمام قوای او با هدف بقاء نسل تعبیه و تنظیم شده است، بر این اساس جاذبة جنسی بین مرد و زن در سرشت آنان آن چنان آمیخته شده که در تمام حالات از نظر روحی و عاطفی، یکدیگر را جذب میکنند. این جاذبة جنسی اگر مهار و تنظیم و محدود به زن و شوهرش نشود، و آزاد و عمومی گردد، نه تنها آن هدف بقاء نسل تأمین نمیشود، بلکه: ـ تمام امور زندگی پایمال و مختل میشود. ـ شخصیّت انسانی و کمالاتش منهدم و از حیوانات و وحوش هم پستتر میگردد. ـ از خدا و دین و عوالم آیندة خود بی خبر و غافل میماند. ـ زندگی او دچار جنگها و خونریزیهای نابود کننده خواهد شد. ـ از آنچه برکاتِ این قوه به شمار میرود مانند: لذائذ جنسی و پیدایش فرزند و روابط عاطفی بین آنها و دیگر نتایج، محروم خواهد شد. ـ و همچنین از برخوردهای متزاحمین، موجبات نابودیش فراهم شده و به بدترین سرنوشت دچار خواهد شد. همة این آفات در صورتی است که مرد و زن به طور آزاد چهرة یکدیگر را ببینند، چون در چهرة انسان زیبائیهایش متمرکز است. ولی قرآن دستور داده: زن از غیر محارم صورت خود بپوشاند تا زیبائیهای چهرة او برای نامحرم شناخته نشده، مجذوب او نشود، و در کمین او در نیامده که او را صید کند و چه بسا نابودش سازد. قرآن به طور صریح در سورة احزاب، حکم پوشاندن صورت و علّت و راز این حکم را به طور فشرده ذکر کرده(که آن را قبلاً با ترجمهاش ذکر کردیم). در سورة نور هم میفرماید: وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا.(17) یعنی: «نباید زنها زیبائیهای خود را ظاهر سازند مگر به طور ناخودآگاه وخودبخود چیزی از زیبائیهای آنها ظاهر شود». و به دنبال آن میفرماید: وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ.(18) یعنی: «نباید زنها زیبائیهای خود را ظاهر کنند مگر برای شوهران خود و پدران خود و دیگر محارم». و باز در همین آیه دستور پوشش «مقنعه» را داده که سر و گردن و اطراف سینه را بدان بپوشند که اگر اتفاقاً در هنگام راه رفتن و نشست و برخاست و یا پیش آمد دیگر(مانند: وزش باد)، چادرش کمی باز شد به وسیلة مقنعه سر و گردن و سینه پوشیده باشد: وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىجُیُوبِهِنَّ.(19) یعنی: «زنان مقنعة خود را تا سینه برسانند»، تا این قسمتهای حسّاس پوشش بیشتری داشته باشد، و احتیاطی افزون انجام گیرد، تا عفت و نجابت و شخصیّت زن کاملاً از دیدگاه اجانب مصون و محفوظ بماند. پس نتیجتاً دو مطلب روشن میشود: «اوّلاً»: کاربرد جاذبة جنسی در ایجاد تباهی تمام قوانین و مقررات و به هم خوردگی تمام اوضاع انسانی و شخصیت زن و مرد. «ثانیاً»: کاربرد«حجاب زن» در مهار و کنترل کردن جاذبة جنسی و حفظ زن و مرد و تمام جامعه از خطرات و آفات ناشی از آن جاذبة جنسی. با این بیانِ مختصر که ذکر کردیم، متوجّه شدیم که: «چرا دستگاههای استعمار علاقمند به بی حجاب کردن زنان بوده و در این راه سرمایه گذاریهای فراوان نیز میکنند؟». هنگامی که قوای شهوی بیدار شد و جاذبة جنسی بین زن و مرد با دیدن یکدیگر به فعالیت افتاد، بر تمام افکار و روحیة طرفین سایه میافکند، و تمام افکار و تصمیمات تحت تأثیر آن متأثّر میشود، تا جایی که بر تمام ذهنیّات او غلبه میکند. * در چنین حالتی حاکمیت خدا و دین و ایمان در جامعه نابود شده و یا در نهایتِ ضعف قرار میگیرد، و در نتیجه قانون و نظم، پایمال شده و حساب کار با عواطفِ عشقیِ بیحساب و بینظم میشود که همه چیز را به هرج و مرج میکشد. * در چنین جامعهای ـ که اکثراً غرق در عوالم شهوانی هستند ـ دیگر ادارة امور مملکت به دست چه کسی انجام خواهد شد، و کجا صحّت عمل در امور دیده میشود؟ * در چنین جامعهای طبقة جوان که اکثر قوای فعال را تشکیل داده و سرمایه ممکلت هستند، و باید در مقابل تهاجم اجنبی و غارتگران از ثروتهای ملّی دفاع نموده و در نگهداری و پیشرفت علم و صنعت و انتظامات و کشاورزی و دیگر شئون مملکت از خود حساسیت نشان دهند، دلباختة در عشق و شهواتِ بیمرز و حساب گشته و از کار افتاده میگردند. * و در این حال بهترین صحنه برای دستگاه استعمار فراهم و به هر شکلی که میخواهد حاکمیّت خود را پیاده کرده، در حالی که اهل آن مملکت سرگرم هوسرانی جنسی بوده و به یکدیگر مشغول هستند. از اینجاست که میبینیم سالیان بسیاری است که استعمار (غرب و شرق) در راه «بی حجاب کردن زنان»، مخصوصاً در ممالک اسلامی گامهای بلندی برداشتند، علی الخصوص در ایران، دوران حکومت رضا خان پهلوی به شکل قُلْدُری و زور شروع و به بعد از آن، تا این زمان نیز به شکلهای مختلف از طریق تهاجم فرهنگی و غیره این هدف را دنبال کردهاند، که از جملة این فعّالیتها شایان ذکر است: تنزّل «حجاب» از اصول واقعیِ اسلامی و قرآنی خود و تحریف آن به شکلهای مختلف دیگر که چه بسا بدتر از بیحجابی است، مثلاً: چادر سیاه بر سر کردن با چهرة باز و گشوده که خود یک نوع آرایشی برای درخشندگی بیشتر و جلوهدادن چهره است. پاسخ به کسانی که پوشاندن صورت را واجب نمیدانند در اینجا لازم است، در پاسخ برخی که پوشاندن چهره و صورت را غیر واجب شمردهاند، مختصراً عرض کنیم: «اوّلاً»: در سورة احزاب میفرماید: یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ.(20) یعنی: «گوشههای چادر را بر فراز سر، به هم نزدیک کنند که این کمترین مقداری است که شناسایی شوند تا مورد اذیّت قرار نگیرند (و با این نزدیک کردن گوشههای چادر، شناسایی چهرة خود را برای اجانب به حداقل کاهش دهند)». «ثانیاً»: در سورة نور میفرماید: وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا.(21) یعنی: «هیچ زیبائیهای خود را نباید اظهار کنند مگر آنکه خود بخود ظاهر باشد»، مانند: چادر زیبا و کفش زیبا. و به دنبال آن میفرماید: وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ.(22) یعنی: «نباید زیبائیهای خود را ظاهر کنند مگر برای شوهران و پدران...(ودیگر محارم)». «ثالثاً»: در گوشههایی از واقعة کربلا (که ذکر شد): «الف» از عمل یزید بن معاویه در بی حجاب کردن اهل بیت (ع): «مکشفات الوجوه» که صورت و چهرة آنها را مکشّفه کرد، «ب» از سخنان حضرت زینب (س)، در اعتراض به یزید: «قد ابدیت وجوههنّ»، یعنی: «صورت و چهرههای دختران پیامبر (ص) را گشوده و باز و ظاهر کردی»، آن چهرههایی که دختران پیامبر (ص) به حسب حکم الهی، پوشانده بودند، تو گشوده و بیحجاب و برای مردان اجنبی ظاهر ساختی. در همة اینها روی سخن به «گشودنِ چهره و حرمتِ آن» است. کیفیّت حجاب حضرت زهرا (س) حال برای نمونه حجاب حضرت زهرا (س)، که اقتباس از قرآن و دستور پدر بزرگوارش پیامبر اکرم (ص) است از دو گوشة حسّاسِ زندگی آن حضرت شاهد میآوریم که زیر نظر پیامبر عظیم الشأن، بنا به دستور قرآن به آن حضرت در سورة احزاب بوده است. «الف» جهیزیة آن بانوی بزرگ جهان (س) جهیزیة آن حضرت از مهریة ایشان که یک زره از امیرالمؤمنین (س) بود و به بازار بُرده و به پانصد درهم فروختند، تهیه شد. جهیزیه از نوع پوشش. 1. یک پیراهن به هفت درهم. 2. یک مقنعه به چهارده درهم. 3. یک رولباسی که روی پیراهن پوشیده میشد، به نام «قطیفه» سیاه رنگ. 4. یک عبای سفید.(23) پس از اینکه با بقیة اثاث البیت از جهیزیه، بر پیغمبر (ص) عرضه داده شد، آن حضرت با دست آنها را زیر و رو کردند و گریستند، سپس سر به سوی آسمان بلند کرده و فرمودند: «خداندا! مبارک کن بر هر قومی که عمده از ظروف آنان سفالین است». (یعنی: طبقة ضعیف). این جهیزیه که به دستور پیامبر (ص) طبق دستور قرآن تهیه شده بود و پس از تهیه نیز مورد بررسی و تجدید نظر آن حضرت قرار گرفت، نشان میدهد «پوشش زن» از نظر قرآن، اسلام و پیامبر (ص) چه نوع است؟ و زنان از سیده النسوان (س) و نیز از خاتم پیامبران (ص) باید درس گرفته و آن را الگو و سر مشق قرار دهند. و پس از لباسهای معموملی و یک رولباسی، سر و گردن و اطراف سینه را با «مقنعه» بپوشانند و سپس با «چادر» خود را از محارم بپوشانند. «ب» کیفیت لباس پوشی آن حضرت (س) کیفیت لباس پوشی آن حضرت (س) هنگامی که میخواستند به مسجد بروند برای سخنرانی و خطبه در حضور عموم مهاجر و انصار و سایر مسلمین و محاجّه با ابیبکر دربارة غصب فدک و میراث خلافت و غیر آن، به این شرح است: «...إنّه لما اجتمع ابوبکر وعمر علی منع فاطمة (س) فدکاً وبلغها ذلک، لاثت خمارها علی رأسها واشتملت بجلبابها واقبلت فی لمة من حفدتها ونساء قومها، تطأ ذیولها ما تخرم مشیتها مشیة رسول الله (ص)، حتّی دخلت علی ابی بکر و هو فی حشد من المهاجرین والانصار وغیرهم، فنیطت دونها ملائة فجلست ثم اَنَّت اَنّةً اجهش القوم لها بالبکاء فارتجّ المجلس، ثمّ امهلت هنیئة، حتّی إذا سکن تشیج القوم وهدأت فورتهم، افتتحت الکلام بحمدالله والثناء علیه والصّلاة علی رسوله فعاد القوم فی بکائهم، فلمّا امسکوا عادت فی کلامها، فقالت: الحمدلله علی ما انعم... الخطبة». یعنی: «هنگامی که ابوبکر و عمر اتّفاق نظر کردند بر جلوگیری فاطمه (س) از فدک، و این خبر به آن حضرت رسید، مقنعهاش را بر سر پیچید و خود را در میان عبا قرار داد و اطراف خود را از سر و صورت و سایر بدنش را تا پاهایش به آن پوشانید و در میان جمعی از زنان خدمتگزاران و یاران و زنان قوم خود، به جانب مسجد رو کرد، و به قدری لباسهایش بلند بود که هنگام راه رفتن پایش را به دامن آن مینهاد، و مانند رسول خدا (ص) راه میرفت، تا وارد مسجد شد بر ابی بکر که در میان گروهی از مهاجر و انصار و غیرهم بود، بعداً پردهای در مقابل آن حضرت کشیده شده و نشست، پس نالهای برکشید که جمعیّت به گریه و ضجّه در آمدند، سپس کمی آرام شد تا از شیون مردم کاسته شد، پس شروع به سخنرانی نمود، با حمد و ثنای خداوند و درود بر پیامبر (ص)، باز جمعیّت به گریه افتادند، پس از آنکه از گریه خودداری کردند، به سخنرانی و خطبهاش اعاده فرمود،... و تا آخر آن خطبة معروفه را و احتجاجاتش با ابی بکر و سایرین ایراد فرمود».(24) چهار درس از حجاب حضرت زهرا (س) نتیجة بحث، به چند نکته دربارة حجاب دختر پیامبر (ص) اختصاص دارد که ذیلاً متذکّر میشویم: 1. با مقنعه سرش را پوشاند، همانطور که در قرآن در سورة نور آمده (و قبلاً ذکر شد). 2. خود را تماماً از سر و صورت تا همة روی پاهایش را با «عبا» (به تعبیر عرب) و«چادر» (به تعبیر ما ایرانیان) پوشاند، همانگونه که در سورة احزاب دستور آن آمده است و مخصوصاً به پیامبر (ص) دستور داده که به دخترانش امر کند. 3. هنگام نشستن در مسجد که مردم حضور داشتند، اوّل پردهای در مقابل کشیده شد و از پسِ پرده، آن حضرت سخرانی و ایران خطبه فرمود. 4. هنگام سخنرانی در وسطِ جمعی از زنان قرار داشت و جُدا و مشخّص خود را قرار نداده بود. این بود مختصری در رابطه با «مسألة حجاب» و اهمیّت آن از منظر قرآن و زندگی حضرت زهرا (س) و تفصیل و توضیح بیشتر را به موقع دیگر وا میگذاریم. والسّلام علیکم وعلی عبادالله الصالحین حوزة علمیه اصفهان مدرسة صدر بازار مصطفی شریعت موسوی