َ

َ

فرهنگ سازی در درون خانواده

بارها این سئوال مطرح شده است که فرهنگ سازی در درون خانواده و جامعه بر عهده کیست وآیا در این خصوص می‌توان بار مسئولیت را به طور اخص بر دوش جامعه یا خانواده یا مسئولین گذاشت؟واقعیت امر این است که بخشی از فرهنگ سازی سالم در خانواده ها و راهنمایی در این چارچوب بر عهده مسئولین و بخش عمده،یعنی بخش اجرایی آن بر عهده خود خانواده‌هاست.در این خصوص مشاوره خانواده امری ضروی محسوب می‌شود و خانواده ها نیز باید خود را نسبت به این مشاوره ها مشتاق نشان دهند.بسیاری از خانواده ها پیچیدگی ها و آسیبهای اجتماعی و فردی که می تواند گریبانگیر فرزندانشان شود را درک نمی کنند و در این خصوص لازم است آگاه شوند


 

بارها این سئوال مطرح شده است که فرهنگ سازی در درون خانواده و جامعه بر عهده کیست وآیا در این خصوص می‌توان بار مسئولیت را به طور اخص بر دوش جامعه یا خانواده یا مسئولین گذاشت؟

واقعیت امر این است که بخشی از فرهنگ سازی سالم در خانواده ها و راهنمایی در این چارچوب بر عهده مسئولین و بخش عمده،یعنی بخش اجرایی آن بر عهده خود خانواده‌هاست.
در این خصوص مشاوره خانواده امری ضروی محسوب می‌شود و خانواده ها نیز باید خود را نسبت به این مشاوره ها مشتاق نشان دهند.بسیاری از خانواده ها پیچیدگی ها و آسیبهای اجتماعی و فردی که می تواند گریبانگیر فرزندانشان شود را درک نمی کنند و در این خصوص لازم است آگاه شوند.در این میان برنامه های رسانه های عمومی و مخصوصا صدا و سیما نقش بسیار موثری بر عهده خواهد داشت .در این خصوص تلاشهای زیادی طی سالهای اخیر صورت گرفته است اما لازم است این تلاشها به صورتی هدفمند و موثر تعریف شود.ساخت برنامه هایی که بتواند از نزدیک خانواده ها را در جریان نیازهای فرزندان و آسیبهای اجتماع قرار داده و سپس نحوه تعامل موثر میان اعضای خانواده یا یکدیگر را بیاموزد بسیار مهم تلقی می گردد.انجام مشاوره های خانواده باید در جامعه جدی گرفته شده وبه فرهنگ تبدیل شود.

خانواده ها نقش به سزایی در مقابله با بی حجابی و بدحجابی در جامعه خواهند داشت.در اینجا لازم است نسبت به نکته ای مهم توجه کنیم.اینکه بسیاری از خانواده هایی که فرزندان آنها دچار ناهنجاری شده است،سعی دارند ریشه این ناهنجاری را در درون اجتماع جستجو کنند و در این خصوص توجهی به نقش خود و خانواده در بروز ناهنجاری ها نمی کنند.اما این مسئله به هیچ عنوان صحیح نیست و خانواده مستحکم و قاعده مند می تواند فرزندانی مستحکم پرورش دهد.واقعیت امر این است که اگر خانواده دارای ارکان قدرتمند نباشد و پایه های آن سست باشد یا اینکه فرد دارای خانواده ای از هم گسیخته باشد ،فرزند می تواند پس از رسیدن به سن بلوغ در معرض آسیبهایی ملموس قرار گیرد.برخی افراد نیز در نبود خانواده ای که بتوانند معضلات خود را در پناه آن حل کنند در دام شبکه های منحرف اجتماعی گرفتار شده و به ندرت از ارزشهای انسانی فاصله می گیرند.همچنین خانواده نقش مهمی در بازگشت فرزندان از برخی راههای خطای رفته ایفا می کنند.به عبارت بهتر،خانواده هم در عرصه پیشگیری از بحرانهای اجتماعی و هم در عرصه درمان این بحرانها
اصلی‌ترین نقش را دارد.بدیهی است که یک خانواده اصیل و محکم هیچ گاه اجازه سوق یافتن فرزندان به سوی بحرانهای اجتماعی را نمی دهد،اما برخی خانواده ها نیز پس از مواجهه با آسیبهای فردی و اجتماعی تبلور یافته در درون فرزندانشان به خود آمده و مشی خود را به سمت و سوی رویه‌ای مثبت‌و تعامل برانگیز تغییر می دهند.این تغییر مشی در نوع خود قابل تحسین است هرچند که باید از ابتدا فرزندان را بر اساس اصول و چارچوبهایی محکم پرورش داد.

آیین اسلام، خانه و خانواده را همانند کشوری می داند که اعضای آن، اعضای کشور و پدر و مادر، مسئول اداره این کشور هستند و هر آنچه که برای اداره کشوری بزرگ لازم باشد مانند امنیت، فرهنگ، اقتصاد، قانون و... برای اداره امورخانواده نیز در مقیاسی کوچک تر لازم و ضروری است.

خانواده را باید با «حکمت» اداره کرد. حکمت، از به هم پیوستگی علم و عقل به دست می آید، هر گاه دو مقوله دانش و خرد، با یکدیگر تلاقی پیدا کنند، حاصل جمع این دو، نورانیتی ایجاد می کند که آن را حکمت می گویند چنان که راغب اصفهانی در کتاب ارزشمند مفردات گفته است؛ «الحکمه اصابه الحق بالعلم و العقل.»

در خصوص حجاب نیز همین گونه است.به عبارت‌بهتر،
خانواده‌ها خود باید نسبت به رعایت قوانین اسلام مقید باشند و بدانند که رعایت این قوانین هم برای خود آنها و هم برای اجتماع مفید است.آنها باید امنیت اجتماعی فرزندان خود را با تربیتی صحیح دردرون خانواده رقم بزنند.در هر صورت نهاد خانواده مهم ترین نقش را در تعالی فرد و اجتماع ایفا می‌کند.از هم گسیختگی های اجتماعی و اخلاقی در غرب تحت تاثیر دور بودن بسیاری از افراد در نهاد خانواده صورت می‌گیرد.بر اساس تحقیقات صورت گرفته در همه کشورهای دنیا،گسست خانواده مترادف با گسست فرد است و خانواده ای که از هم گسیخته یا نیمه گسسته باشد و تربیت فرد در آن به خوبی صورت نگیرد می تواندمولد بحرانهای پایدار در جامعه باشد.به عبارت بهتر تربیت فرد و جامعه از یکدیگر جدا نیست و آنچه در خانواده و در طول حیات فرد می گذرد تاثیر بسزایی در استحکام پایه‌های تربیتی اجتماع دارد.

در این میان الگوپذیری بسیاری از خانواده ها از غرب جای بسی تاسف دارد .امروز در جهان غرب، ارکان خانواده،
درهم‌شکسته و نهادی به عنوان خانواده تقریبا از بین رفته یا درحال اضمحلال است، زیرا ماهیت فرهنگ و تمدن مادی غرب، انسان غربی را به این نقطه وحشتناک رسانده است. در محیط زندگی غربی ها، صفا، صمیمیت، ایثار، صله رحم، رعایت حقوق والدین و امثال این ارزش ها که نطفه اش در نهاد اجتماعی خانواده بسته می شود، به خاطر متلاشی شدن خانواده آسیب جدی دیده است.

واقعیت امر این است که با تشدید هجمه های فرهنگی دشمنان در راستای هنجار زدایی از جوامع که از طریق تولید محصولات ضدفرهنگی و سریالهای ظاهرا جذاب و در حقیقت مخرب صورت می گیرد، جامعه اکنون بیشتر از هر زمانی نیازبه مشاوره و رویارویی تخصصی با مسائل و مشکلات دارد.در این خصوص خانواده ها باید به مشاوره به عنوان یک نیاز مستمر در امور و راهکار ثابت شده مفید در مسائل نگاه کنند.اساسا مشاوره امری مطلوب و پسندیده است و می توان به صراحت عنوان کرد که بهترین راه ممکن در راستای تقویت بنیان خانواده‌ها در عصر حاضر بهره مندی از راهنمایی ها و مشاوره های سودمند است .مشاوره می تواند ضمن بهره مندی در مراجعات زوجین، زمینه آسیب شناسی و بهره مندی علمی از این اطلاعات را توسط مشاورین فراهم آورد.همچنین فرزندان نیز می توانند با مراجعه به مراکز مشاوره روابط خود و دیگر اعضای خانواده مخصوصا والدین را تنظیم و بازتعریفی دوباره کنند.اگر در خانواده ای روابط و مناسبات از حالت طبیعی خارج شده و به ورطه افراط یا تفریط بیفتد شاهد بروز ناهنجاری‌های مزمن در این نهاد مقدس و مهم خواهیم بود.

منبع مطلب:لزوم هشیاری نهاد خانواده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد