َ

َ

بسم رب الزهرا...

دختر با ناز به خدا گفت:چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان زیبا نکنم؟خدا گفت:زیبای من! تو را فقط برای خودم آفریدم...دخترک،پشت چشمی نازک کرد و گفت:خدا که بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم*خدا چادر را به دخترک هدیه داد*دخترک با بغض گفت:با این؟ اینطور که محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام کنی؟یعنی اسیر این چادر مشکی شوم ؟؟؟؟خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد...هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند...تو جواهری...دخترک با غم گفت:آخر...آخر،آن وقت دیگر کسی مرا دوست نخواهد داشت.


نه نگاهی به سمت من خواهد آمد و نه کسی به من توجه می کندخدا عاشقانه جواب داد:من خریدار توام!منم که زود راضی می شوم و نامم سریع الرضاست...آدمیان اند و هزاران نوع سلیقه!هرطور که بپوشی و بیارایی،باز هم از تو راضی نمی شوند!اصلا مگر تو فقیر نگاه مردمی؟آن نگاه ها مصدومت می کنند...دخترک آرزویش را به خدا گفته بود و می خواست چونان فرشته ای محجوب جلوه کند...


منبع

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام و عرض ادب
این یه شبهه بسیار قوی در مورد حجابه که میشه طور دیگه ای هم جوابشو داد. اینکه خدا خودش خانمها رو زیبا آفریده، غریزه ی به نمایش گذاشتن و جلوه گری رو هم توی وجودشون گذاشته ولی گفته توی جامعه به این صورت ظاهر نشید!!!
جوابش اینه که خدایی که جلوه گری و زیبایی رو به زن داده، محل ابرازش رو هم بهش گفته. گفته برای شوهرت توی خونه جلوه گری کن و اصلا یکی از اصول همسرداری برای خانمها همینه. بعد از اینکه راه رو نشون داده، گفته توی خیابون و جلوی چشم نامحرم جلوه گری نکن.
درست مثل ازدواج که خدا اول راه رو نشونِ جوون داده، بعد گفته طرف زنا و امثالهم نرو...
خدا عاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد