ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
امیرمؤمنان (علیه السلام): برای زن سزاوار نیست که در وسط راه گام بردارد و بهتر است که از کنار دیوار تردد کند.
فاطمه:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شدهاند. (فاطمه به معنای قطعشده و بریده است.)
و نیز امام صادق علیه السلام فرمودند: زیرا او از هر شر و بدی بریده شده است و نیز چون مردم از رسیدن به معرفت کامل او قطع شده اند.
صدیقه:
زیرا او هرگز در زندگی جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصدیق کرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: من به فاطمه سفارشهایی کرده ام که به تو بگوید. او هر چه گفت بپذیر، زیرا او راستگوست، بسیار راستگو.
مقوله «پوشش و استتار بدن» به عنوان جزء جدایىناپذیر حیات انسانى و مصداق اصلى حجاب، امرى کاملاً مشهود و بىنیاز از تعدیل است. براى حجاب کارکردهایى در دو حوزه فردى و اجتماعى، قابل تصوّر است: الف. کارکردهاى فردى: همچون پاسخگویى به نیاز فطرى «خوداستتارى» و تأمین امنیّت در برابر گرما و سرما. ب. کارکردهاى اجتماعى: هویّتبخشى و ایجاد امنیّت اجتماعى از جمله این کارکردهاست، چراکه نوع پوشش و حجاب، نشاندهنده سنّتها، ارزشها و باورهاى یک جامعه است. اسلام، حجاب را از مصادیق مهمّ تحقق امنیّت اجتماعى در جامعه معرّفى کرده است و چالشها، زمینهها و راهبردهاى بسیار مهمّى را براى شکوفایى ذهن نواندیش افراد جامعه در این مورد تبیین نموده است. بر این اساس و به منظور آگاهى بیشتر از رابطه حجاب و امنیّت اجتماعى، ما برآنیم که در این نوشتار جنبههاى مختلف این موضوع و اهمّیّت آن راتوضیح داده و تأثیر آن را در حفظ ارزشهاى دینى بیان کنیم.به طور کلّى در این مقاله موارد ذیل مورد بحث و بررسى قرار گرفته است: ۱٫ امنیّت اجتماعى، هدف اساسى وجوب حجاب. ۲٫ امنیّت اجتماعى، فلسفه حقیقى وجوب حجاب. ۳٫ پایههاى تحقق امنیّت اجتماعى در سایه حجاب بانوان. ۴٫ آثار و فوائد حجاب اسلامى و تحقق امنیّت اجتماعى. ۵٫ آثار سوء بد حجابى و انهدام امنیّت اجتماعى.
ادامه مطلب ...
تا حالا فکر می کردم من و حجاب من فقط دستمایه ائمه جمعه و حاکمان است که هر وقت بحثش شروع شد فریاد واسلاما می دهند و من و حجاب مرا عامل رسیدن به خدا می دانند .
یا نه از آن ورتر می روند و من و حجاب مرا عامل عقب ماندگی می دانند و برای طی کردن هر چه تندتر شاهراه مدرنیته، روسری از سرم می کشند و" کلاه بر سرم" می گذارند.
حالا می بینم هم جنسانم دست به قلم برده اند. مقالات نوشته اند. سخنرانی ها کرده اند. به سمینارها رفته اند و باز از من و حجاب من گفته اند.
شادمانی کرده اند که باد به لابلای گیسوانشان رفته و در شادی مستانه این همه سرور، روسری به آب سپرده اند و حالا دیگر خیلی روشن شده اند.
من هم تکه روسری گل گلی ام را از کودکی می شناسم. وقتی برای اولین بار عمه خانم که تنها حاج خانم فامیل بود باعتاب مادرم را به کناری کشاند و نهیبش زد که دخترک با گیسوی بافته اش با دو روبان توپ توپی با پسر عمه ها بازی می کند و می خندد!!
ادامه مطلب ...